نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

فک میکنم همه از مطالب خنده دار بیشتر خوششون بیاد، مطالب جدیو هم من حسب الوظیفه در بعضی موارد چیز نمیکنم، اغماض نمیکنم، اصلا ادعا به تمارض هم نمیکنم اگرچه قوزک پام از اون وقت به بعد خیلی درد گرفت، از کی به بعد؟ از اون وقتی که وسط دمبل و درازنشست زدن یه دفعه به دلیل شاسایش روحی که حکومت هیچوقت اجازه نمیده و آدمو همش یاد نوزده هشتاد وچهار میندازه، همونی که همیشه هم توقفسه شهرکتابه و مثل لیریکز آیرون میدن هرکی نخونه کل زندگی از کفش رفته، چرا؟ چون اونا چیزاییه که فیلتر نیست وحتما واسه توافق لازمه، چرا؟ چون دیگه بابا غمباد گرفتن اونقد کسی بهشون توجه نکرد، درد روحیه گرفتن، توروخدا محض زضای حال منم شده بعضی وقتا تو مکانای عمومی چارتام بشکن بزنییید! خب! چی می گفتم؟ میگفتم وسط دمبل و دراز نشست ییهویی یه مطلب جدیدی یادم افتاد هجوم بردم که پست کنم تو وبلاگ بسکه خودم بیجنبه ام! قوزک پام آسیب دید. اومدم یه مطالب بی محتوایی نوشتم که واسه جمهوری اسلامی خطری نیست! شما خودتونو ناراحت نکنید، من دیگه انگار بگی نگی نظام باهام صمیمی شده، فکر آخر و عاقبت خودشم نیست، البته من بچه معروفم، از بچگی به این کارا عادت دارم، بهش میگن کمربند صورتی، شمام یه وقت حوصله کردید با روحانیون مزاح کنید ببینید چه آدمای نازنینین!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.