جان بی جمال شاسان، شاسی دگر ندارد
این شاس بی توجه، اینبار بهتر آمد
---
شاسی به جای شاسان فرصت شمار شاسا
گر شاس رفته باشد، شاس دگر ندارند
---
این شاس سرتر آمد، آن شاس از در آمد
این شاس بی تنعم خطاط دفتر آمد
---
وانگه که رفته باشند شاسان پی سر خویش
این شاس رفته باشد تا شاس دیگر آید
---
بی شاس زندگانی ذوقی چنان ندارد
دست هزار شاس است، این شاس رهبر آید
---
هر دم به هر طریقی شاس توان بریدند
این خسته گان بی درد از شاس خسته آیند
---
دربار طوطیان را شاسان دری شکستند
این در قلم ندارد، تا شاس سرور آید
---
این معجزه نخوانید در دفتر شبانش
شاسی اگر بخوابد بار دگر برآید
---
درگیر شاس گشتی تا آخرش ببینی
آخر صدای گنگی است مقهور بینهایت
---
گر شاس ما نشیند در منزل مغانش
آن شاس باز گردد ایام غم سرآید
پی نوشت: یو اف سی جای بی اس نی....