نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

چه ایراد بدی!!!!!

میدونید چیه؟ خیلی وقتا یه حس بدی به آدم دست میده انگار یه ایراد بدی، یه ایراد بدی تو دنیت هست که دیگه شده عادت! اصلا خیلیا دنبال یه ایراد بدی میگردن که بگیرن زیر سایه اون ایراد بد یا خودشونو نفله کنن و به ملکوت اعلی بپیوندن و یا خیلی بی توجه مثل یه حیوون زیر سایه اش زندگی کنن! یه ایراد که نه، خیلی ایرادای بدی که امروز روزگار اگر با توجه به دستاوردهای فلسفی بشر در گذشته بخوام درباره اشون قضاوت کنم باید بگم شبیه چی؟ باید بگم یه چیزی که به طور نسبی به قرون وسطی شباهت داره، چون هیچ شباهتی کامل نیست! حتما قرون وسطی هم خودش به طور نسبی به یه چیز دیگه شبیه بوده، حتما حکومت بنی عباس هم به طور نسبی به قرون وسطی شبیه بوده، حتما بت پرستی هم به طور نسبی به قرون وسطی شبیه بوده! حتما قرون وسطی هم یه جورایی به ناتوانایی ها وشکست های خیلی پیامبرا شکست بوده، حتما شکست نیچه و فلسفه هم به شکستای خیلی پیامبرل شبیه بوده! یه حس بدی به آدم دست میده که انگار میگن، چی؟ میگن، نه، قبلا گفتن که، ره میخانه ، مسجد کدام است، که هر دو بر من مسکین حرام است، نه در مسجد گذارندم که رند است، نه در میخانه کین خماااار خام است، ورای مسجد و میخانه راهی است، بجویید ای عزیزان کین کدام است، یا همون که شمس تبریزی میگه که آن خط سوم، یا همونی که میگن یه بهشت و جهنمی هم هست، همونی که میگن ما دستمون تا آخر به خود خدا نمیرسه، فقط میتونیم تا ته از خدا شکست بخوریم و بیشتر ندونیم که به چه دردی خورده بودیم! یه حس خطرناکی، که آدما قبلا هم حس کردن اما همیشه تعداد اونایی که اونو حس کردن خیلی خیلی کمتر از اون چیزیه که بتونن کااار درست و حسابی واسه بقیه در طول حیاتشون انجام بدن!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.