امروز توی مترو یک جوان خوش صدایی داشت گیتار میزد و آهنگ نازی ناز کن رو با ریتم جدید و زیبایی میخوند. نمیدونم چرا هر وقت کسی رو میبینم که داره گیتار میزنه و آواز میخونه در مکانهای عمومی یاد کتاب عقاید یک دلقک میفتم. اما بگذریم. من ماندم و حسرت آن اسکناس دو هزار تومنی که بهش ندادم. کاش یه بار دیگه ببینمش که همین آهنگ و یا یک آهنگ زیبای دیگه رو داره میخونه و یه اسکناس ده هزار تومنی بهش بدم. خدایا شکرت!