"Don't worry about a thing,
'Cause every little thing gonna be all right.
Singin': "Don't worry about a thing,
'Cause every little thing gonna be all right!"
Rise up this mornin',
Smiled with the risin' sun,
Three little birds
Pitch by my doorstep
Singin' sweet songs
Of melodies pure and true,
Sayin', ("This is my message to you-ou-ou:")
Singin': "Don't worry 'bout a thing,
'Cause every little thing gonna be all right."
Singin': "Don't worry (don't worry) 'bout a thing,
'Cause every little thing gonna be all right!"
Rise up this mornin',
Smiled with the risin' sun,
Three little birds
Pitch by my doorstep
Singin' sweet songs
Of melodies pure and true,
Sayin', "This is my message to you-ou-ou:"
Singin': "Don't worry about a thing, worry about a thing, oh!
Every little thing gonna be all right. Don't worry!"
Singin': "Don't worry about a thing" - I won't worry!
"'Cause every little thing gonna be all right."
Singin': "Don't worry about a thing,
'Cause every little thing gonna be all right" - I won't worry!
Singin': "Don't worry about a thing,
'Cause every little thing gonna be all right."
Singin': "Don't worry about a thing, oh no!
'Cause every little thing gonna be all right!
نشتیات ذهن من...
این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،نشتیات ذهن من...
این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،دکتری گرفتن
باور نمیکنم جاستین بیبر ریش درآورد من هنوز دکتری نگرفتم....
نظر من در مورد حزب الله
ببینید!!! به نظرمن اینکه یکی بیاد اسم خودشو بذاره حزب الله کلا کار غلطی هست!!! امام حسین اسم لشکرشو نمیذاشت حزب الله. این حرکت به نظر من نوعی شرک خفی به حساب میاد. حتی اگر در قرآن هم از این عبارت استفاده شده باشه... به طور ضمنی منظور بوده! نه اینکه یکی بیاد با غرور کاذب اسم خودشو بذاره حزب الله!
درباره ضد حال بودن من
ببینید!!! تجربه من در زندگی به من ثابت کرده که ممکن نیست بشه آدم کاری بکنه یا طوری باشه که همه باهاش حال کنن! هر کاری بکنی بالاخره یه جورایی ضدحالی. یه پیشنهاد دوستانه دارم به کل بشریت! بیایید همه همون ضدحالی باشیم که در دنیا رخ میده ولی بجاش یه کار دیگه بکنیم!
!
من واقعا از یک عده تعجب میکنم. مثلا یه عده معتقدن باید به خدا کمک کرد!!! خب در پاسخ به این عده باید گفت الله الصمد!
پیام من به هیچکس
ببین عزیز من. به نظرم خودت آدم ضایعی نیستی ولی مخاطبینت در جامعه ایرانی آدمهای داغونی هستن و سوء استفاده ازت بسیار و اصلا اونطور که باید حرفه ای نیستی و ارزشگرا هم نیستی و یک مقداری هم پوچ گرایی! ما گذری شنیدیم کارتو و بدمون نیومد ولی پایه نیستم کلا برم تو فاز هیچکس. به نظرم تنوع بیشتری در زندگی لازم هست.
Radiohead- Identikit
Sweet-faced ones with nothing left
inside
That we all can love, that we all can love, that we all
Sweet-faced ones with nothing left inside
That we all can love, that we all can love, that we all
When I see you messing me around
I don’t want to know, I don’t want to know, I don’t want to
Did I see you messing me around?
I don’t want to know, I don’t want to know, I don’t want to know
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Broken hearts make it rain
Pieces of a ragdoll mankind
That we can’t create, that we can’t create, that we can’t
Pieces of a wreck of mankind
That we can’t create, that we can’t create
When all I see you messing me around
I don’t want to know, I don’t want to know, I don’t want
When I see you searching me around
I don’t want to know, I don’t want to know, I don’t want to know
Songwriters: Colin Charles Greenwood / Jonathan Richard Guy Greenwood / Edward John O'brien / Philip James Selway / Thomas Edward Yorke
Identikit lyrics © Warner/Chappell Music, Inc
پیام من به موسوی
ببین عزیز من حسنی نه تنها توی ده شلمرود تک و تنها نیست بلکه هم فلفلی هم قلقلی و هم باباش و عموش با حسنی خیلی حال میکنن. حسنی هم نه حموم میره نه موهاشو میخواد اصلاح کنه.... یه مرغ زرد کاکلی هست اگه خواستی به کمک مرغ زرد کاکلی میتونی از حصر خانگی خلاص شی... جور دیگه ای من بعید میدونم...
درباره کانادا
ببینید من سالها در کانادا زندگی کردم و به برخی مردم کانادا خیلی هم علاقه مندم اما در کل واقعا متاسفم که حکومت به حساب این دزدی هایی که کانادا علیه ملت ایران کرده خیلی درست و حسابی رسیدگی نمیکنه. این واقعا شک برانگیز هست که طرف راست راست 6 میلیارد دلار دزدی میکنه میبره کانادا! از کجا؟ از کدام خزانه؟ کدام حساب بانکی؟ آبرو ندارید واقعا پیش ملت ایران!!!
نظر من در مورد خاتمی
ببینید!!! من همونیم که تو وبلاگ قبلیم و خیلی جاهای دیگه خاتمی رو تمام قد مورد عنایات ویژه خودم قرار داده بودم و فعلا شاید به خاطر برخی مصالح اقتصادی کمتر ایشون رو مورد عنایت قرار میدم. به هر حال خاتمی راه حل مشکل ما نیست. خاتمی صرفا نرخ سقوط مملکت به قهقرا رو داره کاهش میده اما سقوط به هر حال نرخش هم نمایی هست و هم حتمیه.... پس خاتمی هم نه به دردی نمیخوره. نه هیچی... ملت هوشیار باشند و به فکر آینده خودشون حتما باشند. زندگی مردم ایران قطعا در آینده نزدیک یعنی در هفت هشت سال آینده دستخوش تغییر جدی خواهد شد و حالا اگر بخوام راهکار ارائه بدم... به عنوان مثال برید ببینید مردم شرق اروپا با چه فرهنگی قادر هستند که در اون شرایط اقتصادی زندگی کنند و ما هم در ایران مسلما نیازمند تغییرات فرهنگی هستیم. اونطور تغییرات فرهنگی بعضا در تعارض قرار میگیره با دین و مسلما هزینه هایی در بر خواهد داشت. جا داره یادی کنیم از امام حسین که فرمودند: اگر دین ندارید آزاده باشید؛ ما باید بتونیم آدمهای آزاده ای باشیم نه جیره خور خاتمی....
در باب ده شلمرود...
ببینید!!! خب ده شلمرود یه جایی هست که سرش تمام قد به فلان جاش پنالتی میزد. من کلا به طور کلی از ده شلمرود اعلام برائت میکنم....
خورشید را بیاورید ...
به خدااااااا سوگند که اگر خورشید را در دست چپم بگذارید.... و ماه را در دست راست راستم... کوتاه نمیام. اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم بازم کوتاه نمیام.... 
بیرادر من خوایر من
خو بیرادر من خوایر من، اون موقعی که دنیا داشت تو جنگ جهانی خودشو جر میداد ملت هم در ایران زدند قلیانها را شکستند. خو چه توقعی از این ملت گشاد میره تو دنیا؟
تاریخ دبیرستان
خیلی مدت پیش اتفاق افتاد اینها که تعریف میکنم. زمان مرحوم عبدالمطلب. آن زمانها پرده دار کعبه بود. پیش از آنکه سپاه ناپلئون به مکه حمله کند با آنهمه فیل. درست پیش از آنکه بلای آسمانی نازل شد. و سپاه حوالی مکه توی برف و یخ گیر کرد. درست همان سال بود شاید. درست یادم نمی آید. شاید هیتلر. یادم نیست درست. همینقدر میدانم که حسابی داستان هلوکاست و احمدی نژاد سر زبانها بود هنوز و بوش به عراق حمله کرده بود. عبدالمطلب مرد خوبی بود. زیاد کاری به کار کسی نداشت. به احمدی نژاد هم زیاد کاری نداشت. بیشتر پرده داری میکرد. به ما هم زیاد کاری نداشت. دردسر ما بیشتر از دست ابوسفیان حرامزاده بود. ابولهب و زن پتیاره اش هم گاهی "تبت یدا" روی دوششان میگذاشتند و از خیابان رد میشدند. من یعنی همینقدر یادم است از آن روزها. خیلی گذشته! خیلی! ما کارمان بیشتر گل کوچک بود. فوتبال میزدیم. عبدالمطلب مرد مهربانی بود. گاه گاهی سرمان داد میزد که پرده های کعبه را کثیف نکنیم. اما در کل کاری به کارمان نداشت. معاویه آن زمان بچه بود. آجرهای دروازه ما را بر میداشت. ما به عبدالمطلب میگفتیم. میگفت کاری نداشته باشید خوب نیست بین قبیله ها سر آجر گل کوچک اختلاف بیفتد... از همان زمان بود که تخم تفرقه را کاشتند. عبدالمطلب جدا مرد خوبی بود! ابوسفیان ولی اعصاب نداشت. توپ ما را پاره میکرد. میگفت به دیوار کعبه شوت نزنید. بت ما ناراحت میشود. بروید در "شعب ابیطالب" فوتبال بازی کنید. آنجا زمین خالی است. اینجا مردم رفت و آمد میکنند، برای تجارت مکه خوب نیست. ابوسفیان آدم خیلی بدی بود. با آمریکا ارتباط داشت. آن سالی که ناپلئون حمله کرد با آنهمه فیل نخراشیده رفت از ترس پشت حجرالاسود قایم شد. شانس آورد از آنجا که عذاب نازل شد وگرنه ناپلئون با کسی شوخی ندارد. فرعون همان سالها بود که آسیه را طلاق داد رفت پی کارش. دهه فجر به ما گفتند توی مدرسه کاردستی درست کنیم که بزنیم به دیوار. عبدالمطلب به ما پول داد کاغذ رنگی خریدیم. دل خوشی از انقلاب نداشت اما بالاخره مدرسه بود و بچه کاغذ رنگی میخواهد! از همه اینها گذشته عبدالمطلب خیلی مرد خوبی بود! پرده ها را صبح میکشید بالا. شب میکشید پایین. کارش همین بود در طول تاریخ. آزارش به کسی نرسید. عمر همان سالها بود که شاخ شد و زرت و زورت اضافی کرد. دنبالش عثمان. همه شان یک مشت آدم حرامزاده بودند. وگرنه آدم حلال زاده که از این کارها نمیکند! آدم حلال زاده مثل عبدالمطلب میشود! ابوسفیان و باقی مشرکین بالاخره ما را از مکه بیرون کردند. مجبور شدیم برویم شعب ابیطالب فوتبال بازی کنیم. اصلا بهتر شد. تنها بدی اش این بود که دیگر عبدالمطلب را کمتر میدیدیم. تا ماجرای موریانه و اینها پیش آمد. و فیفا رسما صفایی فراهانی را کرد مسوول فدراسیون. آنوقت باز برگشتیم مکه. برنامه نود هم نشان داد. ابوسفیان رویش حسابی کم شد. قرارداد ننگین ترکمانچای را امضا کرد. آنوقت ناصر الدین شاه را میرزای کرمانی تیرزد. و همه زدند قلیانها را شکستند. من واقعا ناراحت شدم! با انگلیس مشکل داری قلیانها را برای چی میشکنی؟ برو یه چیز دیگه رو بشکن! همین شد که احمدی نژاد قلیانها را ممنوع کرد. بعد از چند وقت انگلیس دوباره برگشت. قلیانها آزاد شد. انگلیس. انگلیس. همه اش تقصیر انگلیسها بود. این که قلیانها را شکستند. ناپلئون را هم همین انگلیسها انگولک کردند. میرزا کوچک خان جنگلی خوشحال بود که فیلمش را ساخته اند. جوگیر شد. رفت جنگ مرد. رضا شاه گاو آهن ساخت. همه سوار گاو شدیم روی آهن رفتیم مشهد. جای شما خالی حال داد. یک عده آدم بودند بوق میزدند. خیلی وقت پیش بود. خیلی وقت پیش...
در باب اسلام
ببینید من اگر بخوام به دید مثبت به اسلام نگاه کنم از جهت اجتماعی باید بگم "واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا" مساله ای هست که خیلی مهم هست. حالا اینکه معنی و منظور از این حبل الله چی هست؟ به نظر من منظور از این در قرن بیست و یکم خیلی چیزها میتونه باشه. از جام جهانی و المپیک بگیر تا فیفا و ژورنال و کنفرانس و غیره و ذلک. ملت ما ادای این آیه رو خیلی خوب داره در میاره. اما در عمل از نظر سیاسی همیشه داره شکست میخوره... اینکه ملت همیشه از نظر سیاسی در حکومت بخواد بازنده باشه خیلی ضایع هست. باید همون آدمهایی که دارند به واسطه این مسائل در کشور در صحنه حضور پیدا میکنند، باید همونها مسوولیت اعمال خودشون رو هم به عهده بگیرند و یک حرکت انقلابی رو در کشور شکل بدهند. این شرایطی که ما در ایران شاهدش هستیم حاصل بی تفاوتی ما هست. ما زندگی نمیکنیم درست و حسابی. خیلی منفعل هستیم. و در حقیقت خودمون رو بیشتر ترشی انداختیم! ما باید بتوانیم هوشیار و بیدار باشیم. از همه نظر و بویژه از نظر نظامی. مردم ایران خیلی مردم صلح طلبی هستند و علیرغم برخی عادات غلط و روشهای اشتباه که از همین رانندگی بگیر و برو تا ته.... مردم ایران علیرغم برخی رفتارهای غلط در سطح دنیا توان این رو دارند که به عنوان یک کشور با سایر کشورها دوست باشند و از مزایای اون هم بهره مند باشند. اینطوری و در این شرایط من صرفا احساس میکنم زندگی ما در حد یک بازی نازل سیاسی پایین آمده. یکمی باید دل رو زد به دریا و رفت سمت دیگری.
پیام من به حکومت
ببینید اگر تلاش شما این هست که بخواید به دنیا ثابت کنید که "ما میتوانیم" خب بله این بارها ثابت شده! همونطور که استیلی هم به آمریکا گل زد و مسلما هم اون بازی مهم بود از همه نظر من جمله جنبه سیاسی!!! خب ما میتوانیم بله... ولی ما از این توانستنمون چرا اصلا استفاده نمیکنیم؟ و چرا برای همه مسائل به دنبال راه حل های نازل سیاسی هستیم؟ مگه اروپا چشه مثلا؟ چرا از توان خودمون در راستای تلاش مضاعفی که منجر بشه به روابط دوستانه با اروپا استفاده نمیکنیم؟ چرا به نگاه بالا به پایین به دنیا میکنیم؟ مثلا به نظر من ما نگاهمون در مقابل دنیا باید پایین به بالا باشه به هزار و یک دلایل منطقی و احساسی! ما فقط یک کشور هستیم. دنیا خیلی بزرگه و کشورها و جمعیت زیادی در اون هست. ما نمیتوانیم کل دنیا رو شکست بدیم. پس همین میشه که چی؟ که مواجه میشیم با دشمن! من پیامم خیلی واضح هست. بیایید ببینیم این دشمنی که الان دشمن هست رو چطوری میشه باهاش سازش کرد و باهاش دوست شد بجای اینکه باز هی بخوایم لج کنیم و کل دنیا رو تحت سطله خودمون در بیاریم...
خط سوم
«گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز. گفتم: تفسیر ما چنان است که می‌دانید. نی از محمد! و نی از خدا! این «من» نیز منکر میشود مرا. می‌گویمش: چون منکری، رها کن، برو. ما را چه صداع (دردسر) می‌دهی؟ می‌گوید: نی. نروم! سخن من فهم نمیکند. چنان که آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی او خواندی، لا غیر ... یکی را هم او خواندی هم غیر او ... یکی نه او خواندی نه غیر او. آن خط سوم منم که سخن گویم. نه من دانم، نه غیر من.»مقالات شمس تبریزی[۳]
وضعیت تیم استقلال
ببینید!!! تیم استقلال الان صرفا به یه تیم پرحاشیه ای تبدیل شده که داره به خودش لطمه میزنه. به نظر من باید حتما شفر رو نگه میداشتن... ولی اشتباه کردن. حالا اون به جهنم. میذاریم به حساب حماقت مدیران استقلال. این مساله پنالتی چیپ و اینجور مسائل هم به نظرم به علت حاشیه در تیم رخ داده و پنالتی زن رو شفر تعیین نکرده بوده... و کاملا الان شفر در برابر استقلال حق داره.... حتی برای یک فصل هم تیم رو از ابتدا به شفر درست ندادند... و این یک اشتباه تاریخی بود در باشگاه استقلال. این نحوه رفتار با یک مربی خارجی اصلا درست نیست. در ادامه هم که خب من خیلی به فرهاد مجیدی علاقه دارم شخصا و امیدوارم که بتونه دست به کار بزرگی بزنه و در استقلال بترکونه و همینطور فصل بعدی هم سرمربی باشه... اصلا با آرزوی بهترینها برای استقلال... اما بلندپروازی همیشه هزینه هایی رو در بر داره.... همونطور که ما هزینه اش رو روی سطح قدرت تیم میبینیم از نظر فوتبالی و مشاهده میکنیم که تیم پرسپولیس از نظر روحی قویتر از استقلال هست... استقلال الان مشکل روحی داره.
بی ادبی
ببینید من کاملا در زندگیم به این نتیجه رسیدم که حتی فحش ها هم در دنیا الکی نیستند و به یه دردی میخورند. مثلا همه ما هر چقدر هم که آدم معصومی باشیم ممکن هست که یکی یه موقعی بهمون درست فحش داده باشه! پس من شخصا ترجیح میدم که حداقل یه فحش لایتی بهم بیاد!!! بر خلاف نظر خیلی ها من اصلا توی زندگیم آدم ... کشی نیستم!!! من صرفا آدم ... مغزی هستم.... اصلا هم اونو فحش به حساب نمیارم به نظرم یکجور هنر هست برای مردها...
اخلاق ورزشی لنگی ها!!!
واقعا شرمنده اخلاق متین قوی پرحاشیه ولی غیر ورزشی استقلالیها هم هستم اما به نظرم باید واقعا به اخلاق ورزشی لنگی ها احترام گذاشت بعضی وقتها!!!
نازی ناز کن
پی نوشت: خطاب به دستمدرکاران بلاگ اسلای: این چیزایی که ما لینک میدیم تو کامپیوتر ما فیلتر نبود چیز خاص هم استفاده نکردیم و شد!!! سیممون اندازه نبووووود.... اینو بخونم دوباره برمیگردم....
بخشهایی از ترجمه سوره بقره
... و چون به آنها گفته شود در زمین فساد مکنید گویند ما خود اصلاحگریم... بهوش باشید که آنها فسادگرانند لیکن نمیفهمند.... و چون به آنها گفته شود همانگونه که مردم ایمان آوردند ایمان آورید میگویند آیا همانگونه که کم خردان ایمان آوردند ایمان آوریم؟ که آنان همان کم خردانند ولی نمیدانند.... و چون با کسانی که ایمان آورده اند برخورد کنند میگویند درحقیقت با شماییم.... ما فقط آنها را ریشخند میکنیم.... خداست که آنها را ریشخندشان میکند و در طغیانشان فرو میگذارد تا سرگردان شوند.... مثل آنان همچون همچون مثل کسی است آتشی افروختند و چون پیرامون آنها را روشنایی داد خدا نورشان را برد و در میان تاریکیهایی که نمیبینند رهایشان کرد.... کرند لالند کورند بنابراین با راه نمی آیند....
بام امامزاده
و من اینجا
تک و تنها
بر بام تمام امامزاده ها
و شرافت خون شهدا
و شگفت انگیزی ناتمام روزها
ایستاده ام
و صدایت میزنم....
لشکر پیاده نظام
لشکر پیاده نظامم دیگر از همه دنیا گذشته است.
سرخپوستها هم در متن حرکت قرار دارند
همین امروز و فرداست که به قطب شمال برسیم
همانوقتها باید خودم را برای یک خواب طولانی آماده کنم...
پند رودکی - هوشنگ خان ابتهاج معروف به سایه
گفتم اگر پدر نتوانست یا
نخواست
من
هموار کرد خواهم گیتی را
فرزند من به عجب جوانی تو این مگوی
من
خواستم ولی نتوانستم
تا خود چه خواهی و چه توانی
مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا دور رفت شب دوم
دیشب هم بارسلونا موفق شد در خانه خودش سه بر صفر لیورپول رو شکست بده تا انگلیس باز هم درس سخت تری از برگزیت گرفته باشه!!!
قرار ابدی
با خودم قرار گذاشته بودم
که دیگر شعر ننویسم
آخر شعرهایی
که جایی چاپ نشوند
ارزش ریالی ندارند
حالا بماند
که شعرهای چاپ شده هم
جز دردسر مفرط چیزی نیستند
ارزش ریالی به درد شعر نمیخورد
این تصمیم سیاسی درستی نیست
که شعر هایم را چاپ کنم
برای همین
با خودم قرار گذاشته بودم
که دیگر شعر ننویسم
هنوز به حد کافی چیزی به شما مربوط نمیشود
اکثر چیزها بیشتر به خودم مربوط هستند
شما هم از خواندن شعر های من لذت نخواهید برد!
پس همان بهتر که به قرار خودم
وفادار میماندم!
آزادی
دستهایمان را بریده اند
وقتی دست دراز کردیم
تا آن سیب قرمز را بچینیم
باغبان دستهایمان را برید
از باغ بیرونمان کرد
پاهایمان را بریده اند
وقتی خواستیم پا بگذاریم آنطرف خط
وقتی خواستیم نگندیم
گفتند شما محکومید به گندیدن
زبانمان را بریده اند
دهانمان را دوخته اند
گفتند همه جا نمیتوان حرف زد
هر چیزی را نمیتوان گفت
به هر چیزی نمیتوان خندید
خواستیم بپرسیم
پس کجا میتوان حرف زد
چه میتوان گفت
به چه چیزی میتواند خندید؟
یادمان افتاد که زبانمان را بریده اند
و دهانمان را دوخته اند
پس حرف نمیتوانیم بزنیم
دستهایمان را بریده اند
پس نمیتوانیم بنویسیم
همه اینها به کنار
من و تو یک لحظه سرمان را چرخاندیم
که همدیگر را ببینیم
از بی دستی و بی پایی و دهان دوختگی هم بدمان آمد
آنقدر بدمان آمد که چشمهایمان را بستیم
حالا چشم هم نداریم!
از پشت پرده های چشم هنوز
نور ضعیفی به اعصاب پشت چشم میرسد
همین امروز و فرداست که
یک پشم بند روی چشممان بگذارند
یا سطل زباله ای چیزی روی سرمان
که آن نور هم به اعصابمان نرسد
مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا دور رفت شب اول
امشب آژآکس (آمستردامشو غلیظ بگو) دوباره دست به شگفتی زد و منو بیشتر نگران کرد و تاتنهام رو در انگلیس یک بر صفر شکست داد. من ترجیح میدم در چنین وضعیتی به آرمین ون بیورن پناه ببرم. واقعا نگرانم!
در آستان جانان
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
...
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی
...
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
...
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
آری طریق دولت چالاکی است و چستی
...
تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی
یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی
...
در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
...
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
...
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی درازدستی
Sometimes!!!
She said, sometimes, you are asking yourself why, you feel you can't get by... You feel you are crawling on your knees....
جرم این است!!!
...
من اما، در دلِ کهسارِ رؤیاهای خود، جز انعکاسِ سردِ آهنگِ صبورِ این علف‌های بیابانی که می‌رویند و می‌پوسند و می‌خشکند و می‌ریزند، با چیزی ندارم گوش.
مرا گر خود نبود این بند، شاید بامدادی، هم‌چو یادی دور و لغزان، می‌گذشتم از ترازِ خاکِ سردِ پست…
جُرم این است!
جُرم این است!
Shivaree – Goodnight Moon Lyrics
There's a nail in the door
And there's glass on the lawn
Tacks on the floor
And the TV is on
And I always sleep with my guns when you're gone
There's a blade by the bed
And a phone in my hand
A dog on the floor
And some cash on the nightstand
When I'm all alone the dreaming stops
And I just can't stand
What should I do I'm just a little baby
What if the lights go out
And maybe and then the wind just starts to moan
Outside the door he followed me home
So goodnight moonI want the sun
If it's not here soon
I might be done
No it won't be too soon 'til I say goodnight moon
There's a shark in the pool
And a witch in the tree
A crazy old neighbor and he's been watching me
And there's footsteps loud and strong coming down the hall
Something's under the bed
Now it's out in the hedge
There's a big black crow sitting on my window ledge
And I hear something scratching through the wall
What should I do I'm just a little baby
What if the lights go out
And maybe I just hate to be all alone outside the door he followed me home
So goodnight moon
I want the sun
If it's not here soon
I might be done
No it won't be too soon 'til I say goodnight moon
Guitar solo
Well you are up so high
How can you save me?
When the dark comes here tonight
To take me up to my front walk and into the bed
Where it kisses my face
And eats my head
What should I do I'm just a little baby
What if the lights go out
And maybe and then the wind just starts to moan
Outside the door he followed me home
So goodnight moon
I want the sun
If it's not here soon
I might be done
No it won't be too soon 'til I say goodnight moon
And there's glass on the lawn
Tacks on the floor
And the TV is on
And I always sleep with my guns when you're gone
There's a blade by the bed
And a phone in my hand
A dog on the floor
And some cash on the nightstand
When I'm all alone the dreaming stops
And I just can't stand
What should I do I'm just a little baby
What if the lights go out
And maybe and then the wind just starts to moan
Outside the door he followed me home
So goodnight moonI want the sun
If it's not here soon
I might be done
No it won't be too soon 'til I say goodnight moon
There's a shark in the pool
And a witch in the tree
A crazy old neighbor and he's been watching me
And there's footsteps loud and strong coming down the hall
Something's under the bed
Now it's out in the hedge
There's a big black crow sitting on my window ledge
And I hear something scratching through the wall
What should I do I'm just a little baby
What if the lights go out
And maybe I just hate to be all alone outside the door he followed me home
So goodnight moon
I want the sun
If it's not here soon
I might be done
No it won't be too soon 'til I say goodnight moon
Guitar solo
Well you are up so high
How can you save me?
When the dark comes here tonight
To take me up to my front walk and into the bed
Where it kisses my face
And eats my head
What should I do I'm just a little baby
What if the lights go out
And maybe and then the wind just starts to moan
Outside the door he followed me home
So goodnight moon
I want the sun
If it's not here soon
I might be done
No it won't be too soon 'til I say goodnight moon