نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

لبخند ژکوند!


من کامیلا جیدییییی عرض موکونم خیدمت هموطنان جیرامییییی، چه من اچنون چه فرصت موناسیبی بیدست آمده میخواستم یچ میگدار در مورد این تابلو مونالیزا صوحبت کنم.... خب خیلی شوما ر به اینتیظار نمیذارم.... این به نظرم خیلی واضح هست.... این بانوی جیرامی پس از تحمل ضد حال فراوان در زیندجی بالاخره در زیندجی به ریضایت نسبی رسیده چه اون از آنجا چه ایشان از طبگات اشراف زاده زهرماری بوده بهر حال به نوعی برای ایشان درجاتی از چمالگرایی به حساب میامده و حالا ایشون بهرحال لبخندی حاچی از ریضایت همراه با تعملات بیسیار در زیندجی گوذشته بر لب داره... و دیجه از همه موهومتر خب حاواستون جمع نیست... خب لئوناردو داوینچی داشته اینو میچشیده!!! آلااااان موتوجه شدید؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.