ای پیک راستان خبر سرو ما بگو
احوال گل به بلبل دستان سرا بگو
...
بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان
با این گدا حکایت آن پادشا بگو
...
ما محرمان خلوت انسیم غم مخور
با یار آشنا سخن آشنا بگو
...
دلها ز دام زلف چو بر خاک میفشاند
بر آن غریب ما چه گذشت؟ ای صبا بگو
...
هر کس که گفت خاک در دوست توتیاست
گو این سخن معاینه در چشم ما بگو
...
آن کس که منع ما ز خرابات می کند
گو در حضور پیر من این ماجرا بگو
...
گر دیگرت بر آن در دولت گذر بود
بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو
...
هرچند ما بدیم تو ما را بدان مگیر
شاهانه ماجرای گناه گدا بگو
...
جان پرور است قصه ارباب معرفت
رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو
...
حافظ گرت به مجلس او راه میدهند
می نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو