همچنان دارم این خورشید همچنان میدمد رو از ارنست همینگوی میخونم... خب چیکار میشه کرد تنبلیه دیگه... دیگه تقریبا به وسطهاش رسیدم... به نظرم این جناب ارنست همینگوی هم کم بدش نمیومد بگه: پری گل به جمالت،،،، پری شکر کلامت،،،، پری چقده تو ماهی،،،، پری نمیری الهییییییی،،،،
نمیدونم حالا باید دید چطور میشه، من که نصف دیگه کتابو هنوز نخوندم شاید هم من پیشداوری کرده باشم.... چون ارنست همینگوی یه دفعه بعضا آخر کتاب یه طوری که توقعش میرفته به طرز نامتعارفی آدم رو شگفت زده میکنه.... چه میدونم... بخونم ببینم چی میگه!