مشگل اثلیییی، اینه که یه مثائل بغرنجی اتفاق میفته که من نمیفهمم چرا؟ اینا اگثرش وقتی من نبودم اتفاق افتاده!
-------------------------------------------------------------------
آاااای هر آنکه بی خبرررر ااااازززز فن پاچه خواری شد، دچار فقر و بدبختی و ندااااری شد!
پی نوشت: فک کنم که با اشعار شاسی که ارائه کردم اقلا از بگوری برری برنده شدم!
در اینجا جا داره برای التیام خاطر همه سالمندان یه قطعه موسیقی سنتی به همه تقدیم کنم که به نوت موسیقی و تجملات غیر لازم هم توش نیازی نیست، اصلا خودتون بخونید:
ای دفودیییل ای دفووودیییل، زمبه نشو، زززمممممبه نشوووو، ای دفودیل ایییی دفودیییل، زمبه نشو، زززممممبه نشوووو، تا که شوی زززممممبهههه شششوی، تا که شووویی زممممبه شوییی، دمبه نشووو، دمبه نشوووو، دمممبه نشوووو دممممبه نشوووو....
در آستانه یو اف سی صد و نود و هفت جا داره که یه پیامی به زبان محلی به جان جونز بم که، جان جان باور کن خواسته قلبی مو ایه که تو وث خووم ا خلاف ملاف بیوی بیون و حریفتم در کمتر از بیس ثانیه ضربه فنی کنی، در ادامه جا داره یه مطلب جدیدی رو در مورد میرحسین موسوی و وضعیت حکومت خاربشان کنم، خب میرحسین موسوی اگه مجرمه که خب همه مطمئنن که مجرم هست به دلایل عدیده، واضحه که باید محاکمه بشه و متهم بشه و به زندان بره! به من چه که قوه قضاییه در زمینه محاکمه ایشون کوتاهی میکنه؟ چرا قوه قضاییه تکلیف حکومتو با یه محاکمه علنی روشن نمیکنه؟ تاااا اون موقع که میرحسین موسوی به طور علنی یا غیر علنی یا هر کوفت و زهرماری محکومیتش جنبه رسمی و رسانه ای پیدا کنه، به نظر من سرنوشت جمهوری اسلامی در هاله ای از ابهام قرار میگیره. چرا؟ چون واضحه که حکومت توانایی کنار اومدن با شوک وارده به خودشو نداره و حالا دیر یا زود با مشکلات بیشتری هم مواجه خواهد شد. من که ترجیح میدم تو این وضع مزخرف دست به عصا زندگی کنم، به هر حال مطالبی را که در روزنامه های رسمی نوشته میشود را که نمیتوان انکار کرد!؟؟؟
در ادامه قضیه جنگ و دعوای دولت قبلی با غرب و بعدش توافق دولت جدید، تا زمانی که تکلیف حکومت با شخص شخیص خود آقای احمدینجاد مشخص نشه که اونم نمیشه چیزی جز فیلم سینمایی که اوباما و احمدینجاد راه انداختن فرض کرد، خب مردم ما اگه اگه اونقد بیسواد باشن که اوباما سرشون کلاه بذاره اونوقت چی؟ البته من شخصا اوبامارو آدم خیلی بدی نمیدونماااا! تنبلی و کندذهنی و چشم وگوش بستگی مردم خودمونو خیلی فاجعه میدونم! چرا هنوز فرهنگ روزنامه خوانی و درک و تصحیحرفتار سیاسی در ما جا نیفتاده؟ از خودم شروع کردم در تصحیح رفتار سیاسی تااااا به بقیه بر نخوره، هر جور حساب میکنی میبینی موسوی و احمدینجاد هر د مجرمن، خاتمی هم که از ابتدا مشاعرش ایراد داشت و درک نمیکرد مجرمه، خلاصه گفته باشم!
قابل ابن عیار را گروهی نزدیک گشتند و پرسیدند، چون باشد و چگونه است که تو آنگونه ای و ما اینگونه؟ که تو آنی و ما این؟ سری به رضایت تکان داد و گفت، به موقع اندیشیدن، به موقع دیدن و گفتن، به موقع سکوت کرن، به موقع آمدن، به موقع نیامدن، به موقع رفتن، به موقع نرفتن و و و و و و و و و و و و و و و و ،،،،
روز سخت تمرین است
روز شاس دمبلها
روز شاس با وزنه
روز شاسایش دلها
گرچه در زمستان بود
مثل شاااس بود آنروز
توی باشگاه اما گرم
چون بخاری که روشن بود!
شاس دمبل چو پیدا شد،
تا توانست دمبل زد
شاس خود را به خود فهماند
زیر وزن دمبلها
شاس او دقیقتر بود
شاس دیگری چو پیدا شد
مثل شااااس شد آنروز
در تمامی باشگاه
شاس دمبل افزون شد!
اشعار شاس خود را
با خط خوش نوشتم
خطهای خوب خود را
با شاس خود بدانم
با شاس دست خود را
صد بار راست کردم
با راست شاس خود را
صد بار دست دادم
شاسم نهفته بود و
خود را ز خانه راندم
شاسم ز خود نراندم
تا شاس بهتر آمد
از شاس بی توجه
صد تا یه غاز گفتم
با شاس خود نهانی
قصد نماااااز کردم!