نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

تاریخ کانادا

جووووون، صاحاب استودیویی که دوبلور نقش عمه هتی توش جای عمه هتی صحبت می‌کرد همیشه صف اول نماز جماعته، تو چرا غلط زیادی میکنی فکر میکنی سارا استنلی شدی؟ نکنه یادت رفته همه دوبلورا تو یه اتاق میشینن؟

چیپیچ وجود

اگه ناراحتی همه اینه که من چرا چیپیچ وجودمو کنار گذاشتم و یه آدم دیگه شدم، من حرفی ندارم، من چیپیچ وجود رو دیگه نمیتونم تحمل کنم، من از همه جا میرم،،،،

قضیه بیرانوند

آقا ما دیروز لنگیا داشتن درد دل میکردن اتفاقی شنیدیم، نه اینکه فضول لنگیا باشیم یا فالگوش وایساده باشیم، نه آقا! من اصا اگه دنبال میکردم جریان این داستان‌های نقل و انتقالات رو خب قبلا در این مورد زودتر شنیده بودم. البته نه اینکه علاقه ام به اس اس کبیر از میان رفته باشه، کلا اخیرا بعد از ناکامی در قهرمانی انگیزه نداشتم دنبال کنم مسائل رو مثل گذشته. خلاصه ما شنیدیم بیرانوند قراره بیاد استقلال و صدا و سیما داره خودشو جر میده که اینطوری نشه،،،، خب ببخشید دیوثا، بیرانوند مگه از دسته اشیاء هست، یا به محیط زیست تعلق داره، یا تو حساب ذخیره ارزی هست که شما دارید اینطوری در موردش صحبت میکنید؟ بیرانوند آدم هست و بدترین اتفاقی که قراره به علت چنین نقل و انتقالی رخ بده این هست که دروازه بانی رو به این علت فراموش کنه و تیم ملی ضرر کنه، خب دیوثا شما که اینهمه به فکر تیم ملی هستید چرا چارتا بازی دوستانه درست تدارک نمیبینید؟ تو خود ججیج مجمل بخوان از این مجمل، تو خود ججوج مجوج بخوان از این معجوج، زیاده عرضی نیست، ذت زیاد!

این یه شعر نیست، این یه نوشته نیست، این یه فال حافظه،،،!

ای پیک راستان خبر سرو ما بگو

احوال گل به بلبل دستان سرا بگو

...

بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان

با این گدا حکایت آن پادشا بگو

...

ما محرمان خلوت انسیم غم مخور

با یار آشنا سخن آشنا بگو

...

دلها ز دام زلف چو بر خاک می‌فشاند

بر آن غریب ما چه گذشت؟ ای صبا بگو

...

هر کس که گفت خاک در دوست توتیاست

گو این سخن معاینه در چشم ما بگو

...

آن کس که منع ما ز خرابات می کند

گو در حضور پیر من این ماجرا بگو

...

گر دیگرت بر آن در دولت گذر بود

بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو

...

هرچند ما بدیم تو ما را بدان مگیر

شاهانه ماجرای گناه گدا بگو

...

جان پرور است قصه ارباب معرفت

رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو

...

حافظ گرت به مجلس او راه می‌دهند

می نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو



چیپس - دادلشان

ایستگاه زنوب سرقی

ایستگاه زنوب سرقی

پسرک فقط سانزده سال دارد

پسرک سه میتواند

سه میتواند

سه میتواند بکند؟

پسرک سه میتواند بکند 

با سانزده سالس؟

من از این عشق - تتلو

دانلود آهنگ