نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،


گر بدینسان زیست باید پست

من  چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را

به رسوایی نیاویزم

بر بلند کاج خشک کوچه بن بست...

...

گر بدینسان زیست باید پاک

من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود 

چون کوه

یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک...

تقاضای عاجزانه نشتیات از دوستان هندی

بیرادران، خوایران هندی... خو شوما به مو علاقه مندی؟‌ خو مویم به شوما علاقه مندم... خوایشمندم لطفا اینقدر با آدرس ایمیل مو ایور اور رجیستر نکنید... بخداااااااا میل باکسم پر ایمیل شماس...

تقاضای عاجزانه از مسوولین استقلال

نشتیات بدینوسیله از مسوولین باشگاه استقلال تیم محبوب خود درخواست میکند که هر طور شده سریعتر به وضعیت مشکلات جناب آقای لئوناردو پادوانی رسیدگی نمایید. ایشان برای موفقیت تیم از جان خود مایه گذاشته اند و خیلی قبیح است که حقوق و دستمزد خود که حداقل سهم ایشان از باشگاه استقلال میباشد را دریافت نکرده باشند. با احترام. میم. ح. میم. دال.

دلتنگی کوچه ها

از حوصله تنگ کوچه ها خارج است
از حوصله تنگ من هم
همین حرفهایی که نمیزنم
و همه را تا با اشتیاق میرسند قورت میدهم
چنان توی ذوق حرفها میزنم!
وقتی فرار میکنند
خط میزنم روی کاغذ که باز نگردند
باز سلام میکنند!
-------
اینکه غروبها دل ما تنگ است
از دلتنگی غروب ها نیست
از سرخی آسمان هم نیست
سرخی آسمان هم اصلا از دلتنگی ما نیست!
حتی حرفهایی که نمیزنیم اصلا از جنس این چرندیات نیست
که سرخی آسمان را ببندد به ناف دلتنگی ما!
نه...
اینکه غروبها دل ما میگیرد
از دلتنگی غروب نیست
دلتنگی ها غروب حوصله میکنند
سلام میکنند، سر میزنند
آهسته، آهسته
با همان نگاه عاقل اندرسفیه
که هر روز نثار خودم میکنم
نگاهشان میکنم، خط میزنم
خط، خط
باز از زیر خطها سلام میکنند
-----
فرقی هم مگر میکند؟
مادری دیروز غروب
چیزی زمزمه میکرد در گوش نوزادش
که لالایی نبود
صدایش حتما به جایی خواهد رسید
صدای من اما
از زیر خطها سلام میکند
باز خط میکشم
باز تکرار میکند
حتی همه خطها را ادعا میکند!
میمانم بی پناه پیش صدا و خطهای خودم
سکوت میکنم... فایده ندارد!

مرده مثل زنده ها

مثل دیوار است تمنای پر صدای قطره ها
مثل باران است
مثل باران است
پر صدای ...
پر صدای بی بهای قطره ها
چه کسی نظاره میکند؟
چه کسی؟
چه کسی؟
چه کسی؟
پربهای قطره ها...
چه کسی از پس دیروز؟
فنای من را؟
از کجا؟
چه کسی؟
...
آشفته مثل مرده ها...
مرده مثل...

زنده ها...

اما انسانم من....

 گذرگاهی صعب است زندگی ، تنگابی در تلاطم و در جوش. ایمان ، یکی چشم بند است ،  دیواری در برابر بینش . به خیره مگو که ایمان کوه را به جنبش در می آورد من کوه بیجان نیستم ، انسانم من !   سنگ مقدس در این جهان بسیار است . صیقل خورده به بوسه های لبان خشکیده از عطش . ایمان به جسم بیجان روح میبخشد ، لیکن من جسم بیجان نیستم  انسانی زنده ام من .   من نابینایی آدمیان را دیده ام و توفیدن گردباد را بر عرصه پیکار ، من آسمان را دیده ام و آدمیان را سرگردان به مِهی دودگونه فروپوشیده ،   مرا به ایمان ، ایمان نیست . اگر اندوهگینت می کند بگو اندوهگینم . حقیقت را بگو ، نه لابه کن نه ستایش. تنها به تو ایمان دارم ای وفاداری به قرن و به انسان !   توان تحملت ار هست شکوه مکن . به پرسش اگر پاسخی می گویی پاسخی درخور بگوی . در برابر رگبار گلوله اگر می ایستی مردانه بایست . که پیام ایمان و وفا بجز این نیست. (ایلیا ارنبورگ – ترجمه : احمد شاملو )

احادیث نبوی

اوصیکم بالبلی استیشن، فیها دکمات المتعدد و فی اوری جیم ترکیبات دکمات المفید!

آبی... خاکستری... سیاه...

شب تهی از مهتاب
شب تهی از اختر
ابر خکستری بی باران پوشانده
آسمان را یکسر
ابر خکستری بی باران دلگیر است
و سکوت تو پس پرده ی خکستری سرد کدورت افسوس سخت دلگیرتر است

انگار من خواب تشریف دارم

انگار من خواب تشریف دارم... نمیدانم... ندیده ام... حس نکرده ام... در ذهنم توهمات خاصی جاری است... اصلا حواسم نیست... خیلی خب باشه... میتونم حواسمو جمع کنم... ده تا سیب دارم... هشت تاشو یک نفر خورده... دو تا سیب مانده... یکی از دو تا سیب گندیده... سر آن یکی هم دعواست... وسط دعوا هم همه دارند نرخ تعیین میکنند... حواسم باید به خیلی چیزها جمع باشد... ولی نمیتوانم... مجبورم من هم سر آن یک عدد سیب با همه دعوا کنم... تازه راحت هم نیست... همان یک عدد سیب کلی صاحب دارد... صاحب اصلی آن هم کسی است که هشت تا سیب را یکجا برداشته... بیشتر نمیتوانم حواسم را جمع کنم... انگار همه دارند توی دنیا دور باطل میزنند... بعضی ها هم اسم خودشان را گذاشته اند پروردگار متعال و دارند وسط دور باطل معرکه میگیرند... اسم این دور باطل را گذاشته اند سیاست و ماهایی که از سیاست بیزاریم حتما باید برویم جهنم... به خاطر کار پوچ سیاسی و عقاید پوپولیستی برخی در دنیا تا پای جان هم مبارزه میکنند... نمیدانم شاید معجزه ای دیده باشند که اینقدر بر عقاید خودشان استوارند... ولی یک چیز را در زندگی من هم یاد گرفته ام... مردن بدیهتا از تحمل خیلی چیزهای زندگی ساده تر است... مثلا اگر آدم بمیرد دیگر نیاز ندارد نگران پول درآوردن باشد... یا نگران وضعیت خودش در جامعه یا چیزهایی از این قبیل... خب خدا را شکر که جامعه ما رو به انحلال است... یعنی چه؟ یعنی در جامعه ما کسانی که پولهای قلمبه را درو میکنند هیچکدامشان شبیه من نیستند... نگاه کن! من خدا را در پستوی خانه نهان میکنم... آنها خدا را جار میزنند... نگاه کن... من از طرف خدا مسوول به اصلاح دیگران نیستم ولی آنها باید همه دنیا را به خودشان شبیه کنند... نگاه کن به نظر من کلاسیک و پست مدرن با هم تفاوتی ندارند... کلاسیک همان پست مدرن است چون در زمان خودش کلی هم پست مدرن بوده است... خیلی خب... قبول دارم پست مدرن گازش را گرفته است و دارد میرود... خیلی هم پشت سرش را نگاه نمیکند... خب پشت سر مگر چه خبر است؟ مگر ما کوریم؟ اصلا مگر سهراب سپهری نگفته پشت سر باد نمیآید؟ پشت سر خستگی تاریخ است... اصلا به درک... سهراب سپهری هم چرند گفته... اصلا سهراب سپهری هم مثل من جهان سومی بوده... خلاصه سرتان را درد نیاورم... مردم دنیا احساس تنهایی میکنند... مردم دنیا احساس بدبختی و محرومیت میکنند... مردم دنیا بیشتر از همیشه احساس بی پولی میکنند... اعداد و ارقام همگی ساختگیست... مثلا همین که میگویند سفره مردم کوچکتر شده و از این قبیل مسائل... مثلا خیلی ها هنوز میخواهند نفت را سر سفره ملت ببخشید املت نه یا چیزی شبیه به آن.... یا همان افراد بیاورند و بعد سرشان کلی گول بمالند... خدای من... مگر چقدر ایراد دارد که من بلد نباشم سر کسی گول بمالم؟ یا بلد نباشم تا سرحد مرگ با کسی مبارزه کنم؟ گفتم که... حواسم اصلا سر جایش نیست... انگار دارم برای برنامه پنجساله صدم برنامه ریزی میکنم... خب ولی در آن صورت خیلی خوب موفق شده ام سرم گول مالیده باشند... و دیگر خطری از جانب من متوجه ده شلمرود نباشد... ولی خب مسلما باز هم آنطور نیست... و باز هم توی ده شلمرود حسنی تک و تنها نیست... و باز هم موی بلند... روی سیاه... ناخون دراز... واه واه واه... 

عفو بین الملل

عفو بین الملل در نامه ای به ابراهیم رییسی خواستار توقف اعدام سه متهم اعتراضات آبان ماه شد... شنیده ها حاکیست......


https://www.amnesty.org.au/act-now/stopexecutionsiran/

I have been living a lie, there is nothing inside...

How can you see into my eyes like open doors?
Leading you down, into my core
Where I've become so numb, without a soul
My spirit's sleeping somewhere cold
Until you find it there, and lead it, back, home
Wake me up inside
Wake me up inside
Call my name and save me from the dark
Bid my blood to run
Before I come undone
Save me from the nothing I've become
Now that I know what I'm without
You can't just leave me
Breathe into me and make me real
Bring me to life
Wake me up inside
Wake me up inside
Call my name and save me from the dark
Bid my blood to run
Before I come undone
Save me from the nothing I've become
Bring me to life
Bring me to life
Frozen inside, without your touch
Without your love, darling
Only you are my life
Among the dead
I've been sleeping a thousand years it seems
Got to open my eyes to everything
Don't let me die here
Bring, me, to, life
Wake me up inside
Wake me up inside
Call my name and save me from the dark
Bid my blood to run
Before I come undone
Save me from the nothing I've become
Bring me to life
Bring me to life
Bring me to life
Source: LyricFind
Songwriters: David Hodges / Ben Moody / Amy Lee

Bring Me To Life (Synthesis) lyrics © Reservoir Media Management Inc

فرازهای دیگری از عمو نیچه

برادر رهسپار خلوتی؟ جویای راه به خویشتنی؟ پس دمی بمان و به من گوش فرا بده.

خود را آزاد می خوانی؟ می خواهم اندیشه فرمانروا بر تو را بشنوم نه این را که از یوغی رها شده ای.

آزاد از چه؟ زرتشت را با این چکار؟ اما چشمانت باید به روشنی مرا خبر دهد: آزاد برای چه؟

آیا «نیک و بد» خویش را به خود توانی داد و ارده خویش را چون قانونی بر خود توانی آویخت؟ قاضی خویش توانی بود و کیفرخواه قانون خویش؟

جملات قصار عمو نیچه

جهان گرد پایه گذاران ارزشهای نو میگردد... با گردشی ناپیدا!‌ اما مردم و نام گرد بازیگران میگردند... چنین است راه و رسم جهان!

...

آه ای یقین گم شده، ای ماهی گریز

در برکه های آینه لغزیده تو به تو!

من آبگیر صافیم، اینک!‌ به سحر عشق،

از برکه های آینه راهی به من بجو!

What I like about the United States?

You, know, I really like people such as Ernest Hemingway and Paul Auster...

رهبر معظم انقلاب

رهبر معظم انقلاب به نظرم خیلی جهتگیری مناسبی داشتند در باره مراسم عزاداری در دوران کرونا که به نظرم جا داره از ایشون به خاطر این نوع موضع گیری تشکر کنیم.

درباره ونکوور کانادا

به من این را بارها گوشزد کرده بودند که ونکوور شهری است که هرگز نباید ترکش کرد. و من اصلا این را جدی نگرفته بودم. بعدها البته فهمیدم اما خب دیگر خیلی دیر شده بود... باید حساب خودم را با خیلی چیزها در زندگی سوا میکردم تا بتوانم فقدان بزرگ ونکوور را در زندگی تحمل کنم... خودم را بیهوده یافتم... ولی زندگی را بار دیگر دریافتم... و روی پاهای خود ایستادم... و لنگان لنگان دوباره باز راه رفتن آموختم... خاطره ای که هرگز فراموشش نخواهم کرد. خاطره ای که در کل زندگی مرا به دو نیم تقسیم کرده است... خاطره ای فراموش نشدنی... شبیه چیزهایی از قبیل متالیکا و پینک فلوید و رادیو هد و لئونارد کوهن و کلینت ایستوود و ناتالی پورتمن ...

My message to Donald Trump

We both know you are so tired and sick of being the president of the United States and you deeply miss your real estate business! so Please take it easy... 

Ladies and Gentlemen

Ladies and Gentelemen, I just want to mention one more time that I would like to provide my support for Joe Biden to become the next president of the United States. OK, so you maybe thinking who the hell I am to provide such a support! well as a matter of facts I know how to support him. I am the kind of person who is in touch with ghosts and ghosts will take this message to Joe Biden and to the United States of America and I know that I supported trump in the previous elections but first of all, that was a just a big mistake... and second of all Joe Biden is way better than Trump and Hilary Clinton both... I dont care if I am a Democrat or a Republican! I was not born in the United States, I probably know nothing about it. I wouldnt even see in my dreams that I become a US citizen. But probably that would have been a mistake because probably Iran despite all of its difficulties, is still cooler than the United States! But United States is very cool too with such a great history. but the thing about the United States that I hate the most, is that it is so harsh in the world! 

تقاضای عاجزانه از مسوولین

نشتیات بدینوسیله از تمامی مسوولین درخواست عاجزانه مینماید که لطفا هر چه سریعتر به وضعیت مشکلات جناب آقای عادل فردوسی پور رسیدگی نمایید. با احترام، میم. ح. میم. دال.

My message to Joe, Biden...

Joe, Mo doesn't have a credit card but he is all in for you...

...

تهش چی میشه فوقش
بعدی هم عین قبلیا پای سود
میزنه زیر قولش سریع زود
آره
من یه کله خرم
منتظرم
تیکت رفتمو زود بخرم
اومدم واسه تصفیه حساب 
نیومدم اینجا سود ببرم

دستم پره عین دلم
عین گرگ
اومدم اینجا گوش بدرم
بعدشم با خیال راحت
با ملودی داستان سوت بزنم
پَ
باکی نی اگه باشه هم پره

تو دهن شیر هم میره
آره میره
حتی اگه قاچم کنه


کروس

بکن
تا
به
من برسی
-مهم نی چی میشه تهش-
بکن
تا
به
من برسی




ورس دو

نه عادیم نع عجیب قریب
نه کورم نه ندید بدید
نه عامه پسند نه عوام فریب
نه میرم بالا از این طریق

چهار کلمه حرف حساب
هیپ هاپ زندس واقعیش
چون خیلیا هستن هنوز
بازار نی که بشه اصلا کساد
بزرگا دارن بذرارو میکارن
بذرا هم همه از نطفه این کارن
درخت میشن شکی هم توش نی
لومپن هام زیر سایش میخوابن
باشه
عیبی نداره اصلا
بذار استراحت کنن
بلخره بعد این همه مفت خوری
یه جا واسه خواب میخوان حتما



کروس

بکن
تا
به
من برسی
-مهم نی چی میشه تهش-
بکن
تا
به
من برسی

ورس سه

کلی هارو گفتم کلی
حالا شخصیش میکنم
داستانای پشت پرده رم
عربده میزنم تعریف میکنم
نه پولدارم نه زیر خط فقر
زندگی میکنم زیر سقف شهر
دستمم تو جیب خودمه به خودم ربط داره
زیاد و کمش هم
هرچی دارمو خودم ساختم
رویامو خودم بافتم
اگه بردم خودم بردم
اگه باختم خودم باختم
ها
تیکه پاره روزای تقویم
عقده ها چال تو روزای قبلیم
رفتم تخته گاز حتی اگه جهنم بوده ایستگاه بعدیم
الانم دیگه کلا فقط
به یه نفر جواب پس میدم
اونم اونیه که فهمید منو
فهمید من فقط با خدا دست میدم
حالا عامه ی مردم
که فقط تکلیفشون معلومه
غیر از فحش خوار مادر
تبریکشون چیزی نبوده

کروس

بکن
تا
به
من برسی
-مهم نی چی میشه تهش-
بکن
تا
به
من برسی

نیشکر هفت تپه!

خب در اخبار آمده است که کارگران نیشکر هفت تپه بار دیگر هم به علت به عقب افتادن حقوقشان دست به اعتراض زدند... حتی سینه زنی کردند... اینهمه بی توجهی مسوولین به این عزیزان واقعا جای تعجب داره!

روزگار غریبیست نازنین

احمد شاملو
“دهانت را می بویند...
مبادا که گفته باشی "دوستت می دارم"

دلت را می بویند...

روزگار غریبی ست، نازنین
و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند.

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...

در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان می دارند.

به اندیشیدن خطر مکن...

روزگار غریبی ست، نازنین
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است.

نور را در پستوی خانه نهان باید کرد...

آنک قصابانند
بر گذرگاه ها مستقر
با کنده و ساتوری خون آلود

روزگار غریبی ست، نازنین
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان.

شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد...

کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس

روزگار غریبی ست، نازنین
ابلیسِ پیروزمست
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.

خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد...

دوزار از مادر عروس...

دوستای صمیمی... کارای قدیمی...