نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

در پاسخ به اینهااااییییی کحححححح

در پاسخ به اونهایی هم که محض رسش سفیدی و به خاطر امنیت ملس احمدینجادین باید چی گفت؟ باید گفت که اصلا رااااه نداره ماسمالی کردن احمدینجااااد!!!! امنیت ملیو همپخودش تو قوطی کرده بود احمدینجاد به خاطر سانتریفیوژ! به خاطر جسم بیجان! به خاطر بت پرستی! البته چون ایشون استاد دانشگاهن به سرعت یه برنامه هایی در دست احداث دارن که به سرعت سانتریفیوژارو به مصرف پزشکی برسونن، خداوکیلی، خداوکیلی، کسی تا حالا استفاده دیگه ای واسه سانتریفیوژ کسی بل نیست، اگه میخواید خودتون برید پیشنهاد بدین که با سامتریفیوژا چکار کنن، وگرنه من خودم که شخصا شیفته بمب اتمم، بقیه رو نمیدونم!

منظر تاریخی

والله بخدا من نوحه خون نیستم، رقابتی هم تو نوحه خونا با سعید حدادیان ندارم، از زیارت عاشورام بدم میاد، حدادیان هم همش مستحق بد و براس، دانلد ترامپ هم بهتره بپاد که درسته سعید حدادیان تو آمریکا نیس ولی چیییی؟ داااس؟ سعبون بی مخ که بوده تو آمریکا! خلاصش دانلد ترامپم بپاد که یه وقت به نفع سعید حدادیان نشه که چییی؟ داااسسس؟ جرا عاقل کند کازی که باااز آااارد شیشه خورده؟ میگم من نوحه خون نیستم ولی اگه یه بار یکی بهم گفته بود بیا توتلویزیون درباره واقعه عاشورا از منظر تاریخی صحبت کن فکر میکنم خیلی بهتر میتونستم با همین تحصیلات و مطالعات خودم اون مسائل کلیدی رو که باید بهش اشاره کنم بگم، چرا؟ چون هم تاریخ معنی میده و هم منطق! جایی هم که منطق به بن بست میرسه به لحاظ تاریخی و جریان وقایع از اهمیت بالایی برخورداره که البته به بنبست رسیدن منطق بعضا به سود برخی علما نیست چون عقل کلن! همینطور خیلی بیخودی هم معتقدم اگه من تونستم خوب واقعه عاشورا رو بفهمم یا کسی اگه تونست بفهمه نه به نفع خاتمی میشد و نه به نفع احمدینجاد، چرا؟ چون تو خاتمی همش باید یه احمقایی مثل احمدینجاد باشن که نه میشه کاریشون کرد و نه میشه درست و حسابی اصلاحشون کرد که بریم به اصلاح کردن بقیه اهتمام کنیم تو حکومت، تو احمدینجاد هم که بارک الله واقعاااا! من اصلا اهمیت کار امام حسین رو به خاطر یزیدی وثل احمدینجاد بود که متوجه شدم، اصلا باور کنید برای اثبات اهمیت امام حسین احمدینجاد به قدری ظلم یزید رو از نظر "همگانی" به تصویر کشید، که هرکی اهمیت امام حسینو نمیدونست واقعا شیر فهم شد، این من فکر میکنم به خاصیت استاد دانشگاه بودن ایشون برمیگرده که چون ایشونوبلد بود چطوری باید مسائلو به همهپشیرفهم کرد اونطوری شد؟ البته من شنیدم که ایشون تو دانشگاه استاد سخت گیری نیست و خیلی دخترا هم از ایشون خوششون میاد و همه به ایشون تهمت زدن و شنیدم که ایشون در عین شیرفهم کردن مطلب خیلی هم خوب نمره میده، من شنیدم که اصلا ایشون در جایگاه استادی یه بار هم همرو به گردش همگانی دعوت کرده تا همه خودشون برن و از نزدیک با مسائل آشنا بشن و ببینن که تار یخ چطور تحریف شده و اون امام حسین بوده که یزیدو شکست داده اونم زه معنای حقیقی، خب دیگه فک کنم که همه فهمیدن که حق مطلبو در مورد احمدینجاد ادا کردم، به ویژه برای اون دوستام که تو آمریکا زمان احمدینجاد تو مایکروسافت استخدام شدن، و سنبل برآورد تینیجر، و به حسن روحانی هم بگم، التماااس نکن، التماااس نکن، من همونم که دیگه بعد از این کارا اصلا نمیتونم واسه دولت کار کنم!

چرا مصدق؟

مرده پرست نیسم و مرده پرستی نیز کار غلطی است چرا که باید به قدر وسع و توان خود بار وظیفه را بر دوش کشید و زندگی را معنا بخشید، اما مصدق نان داد! مصدق کسی بود که عده بیشتری اجازه حیات و توانایی داد، که اگر ملت به طور کلی مفهومی دارد، آن مصدق بود که به میت ایران نان داد!

من عمدتا!

با عرض سلام، من عمدتا خنده دار هستم، قابل ابن عیار هم همونطور، و اصلا از مسائل سیاسی کلا بدم میاد! جرا؟ جون یه همجون جیزی مجل سیاجت جه جلا محجور دج دیجالهای مجدودید و ناجوانی جاریخ جاده جدا اجد، به جور جلی، جیلی به جرد ما نمیجورد! به جرد سیاجیون جیز نمیجورد، مثلا در طول تاریخ چنتا سیاستمدار شاخص بوده؟ ناپلئون بناپارت؟ چرچیل؟ استالین؟ لنین؟ لینکلن؟ مصدق؟ حالا عمضش برو زمینه های دیگه رو نگاه کن، چقدر فیلسوف درست حسابی هست، چقدر نویسنده درست و حسابی هست، چقدر نقاش درست حسابی هست، چقدر هنرپیشه درست و حسابی هست، چقدر دانشمند درست و حسابی هستو جقدر عالم درست و حسابی هست، چقدر مبارز درست و حسابی هست، چیه بیخود سیاستمدارا واسه همه قیافه میگیرن؟ نکنه جدیداشون آدم حسابی ترن ما خبر نداریم؟

داخل پرانتز

داخل پرانتز میخوام عرض کنم یه مطلبیو که به نظرم حقیقته! هستن یه آدمهای ضاله ای داخل حکومت جمهوری اسلامی که بعضا دیده شده در مهمترین مناسک معنوی نظام هم ایفای نقش میکنند و گویا مورد توجه مقام معظم رهبری هم هستند. من یکی از این آدمها رو نام میبرم به نام سعید حدادیان که پیش اومده در گذشته من از نزدیک دیدم که این آدم چه در اعتقادات و چه در عمل آدم ضاله ای هست! این آدم بارها دیده شده که به مقام معظم رهبری نزدیکه. همه میدونن که مقام معظم رهبری به هیچ عنوان آدم انتقادپذیری نیست و وظیفه نظارت بر کارهای رهبری هم بر عهده مجلس خبرگان هست. یه آدمی مثل سعید حدادیان، چه مزیتی بر شاخه کلی علوم انسانی داره که وقتی مقام معظم رهبری موضع گیری میکنه به همچون آدمی (که نظیر شعبان بی مخ  که به گواهی کتب درسی ما آدم مذمومی هست هم بی شباهت نیست!) اظهار نزدیکی میکنه! و به شاخه کلی علوم انسانی که حاصل تلاشهای بی دریغ و" توحیدی" عده ای از خود گذشته در طول تاریخ است اظهار دوری! چه اسلامیست که علوم انسانی درست را هم نمیفهمد؟ من همه این حرفهارو در پیشگاه خداوند و در پیشگاه مردم شهیدپرور ایران گفتم، اون دسته از مردم شهید پرور که خوندند و به دردشون خورد و تونستن بفهمن که خب نوش جونشون، اون دسته از مردم شهید پرور هم که نخوندن و یا جدی نگرفتن و یا نفهمیدن خب به درک! اونایی هم که شهید پرور نیستن به من ربطی نداره، من واسه شهادت اهمیت قائلم، به ویژه برای همه ائمه شهید و معتقدم شهادت مفهوم خاصی داره که آقای سعید حدادیان به کلی از اون مطلع نیست! چه بسا افرادی که در همون علوم انسانی در طول تاریخ به درجه شهادت رسیدند!

ezekiel 25 17

http://biblehub.com/ezekiel/25-17.htm

state of the art in science

next thing in quality, not extraordinary but such aaaaa......a

ضد حال

نخود در نخود در نخود با تینیجر درسخوان، نخود در نخود با تینیجر ورزشکار، بسته های آموزشی نخود....

توصیه من به احمدینجاد و خاتمی

توصیه، سفارش، نصیحت و دستور اکیدم به احمدینجاد و خاتمی اینه که بعد از بی عرضه بازی هایی که در صحنه سیاسی چه داخل و چه خارج ازشون دیده شده خودشون دمشونو بذارن رو کولشونو با احساسات من بازی نکنن!

واکسن پوچگرایی

دلشتم فکر میکردم چه کارهای ساده ای میتوانند سطح زندگی مردم را ارتقاع دهند، مثلا من خودم هر وقت بخواهم سطح زندگی خودم را ارتقاع دهم یکی از لین کارها را انتخاب میکنم: کتاب خواندن، فیلم دیدن، پیاده روی و به پارک رفتن، مسافرت با قطار، کوه رفتن، مطلب جدید یاد گرفتن، بازی جدید یادگرفتن، ... هر یک از این کارها میتواند به سادگی ذهن شخص را به نوعی محتوا مشغول سازد. به خود بقبولانیم در قرن بیست ویکم زندگی میکنیم و بزرگترین مزیت زندگی در این قرن، در دسترس بودن محتوای قابل اتکاست، در ضمن مطلب علمی دانسته شده آن است که گنجایش مغز خیلی بیش از آن چیزی است که تصور میشد، در ضمن امکان دانستن مفاهیم عمیق نیز در صورت دسترسی به محتوایی که مطلب را در سطح انتزاعی قابل فهم و ملموس برای ما توضیح دهد و یا به ما عرضه کند، منتفی نیست. همواره ایمان داشته باشیم که عاقبت جوینده یابنده است!

به علاوه اپسیلون

چرا هرگز در کشور برای بهبود چیزی از فرهنگ به علاوه اپسیلون و یا یک قدم رو به جلو استفاده نمیکنیم، مثلا رییس جمهور بگوید قدم بعدی چیست؟ نماینده مجلس بگوید قدم بعدی چیست؟ مردم در زندگی خودشان فکر کنند قدم بعدی چیست؟ آنهمه فرهنگ خاله زنک که احمدینجاد باعث شده بود از همان ابتدا مشخص بود ایرادات فرهنگی جامعه را نشانه گرفته است، چرا برای اصلاح قانون اساسی که به آن فاجعه حکومت بدخواه انجامید قدمی رو به جلو برداشته نمیشود؟ هرچه که باشد، از قدیم گفته اند، سنگ بزرگ نشانه نزدن است!

نظر پسرعمه زا در مورد بیت

اینجا یی بیتیه مگه: در میخانه گشایند به رویم شبوروز، که من از مسجد و از میدرسه بیزار شدم، ایجا در ای بیت، میخانه استعاره از مسجده و میسجد استعاره از میخانه!

پیام من به دستگاههای اطلاعاتی

اینکه کسی رو در معرض کار انجام شده قرار بدهیم، نه هنر خاصی به حساب میاد و نه شاهکاری ستودنیست!!!! در مقابل کار انجام شده قرار دادن شخصی برای اون شخص نه تنها مزیت به حساب نمیاد بلکه برای اون فرد نوعی تهدید و محدودیت به حساب میاد!!!! اینکه شخصی رو در در مقابل کار انجام شده قرار بدید، برای حل مشکل خودتونه عمدتا و نه برای حل مشکل کس دیگری، اینکه کسی رو در معرض کار انجام شده قرار بدید، به درد عمتون میخوره و برای اون شخص مسوولیتی ایجاد نمیکنه، این صرفا نوعی اخطار به حساب میاد برای افراد جامعه، که ما چه از نظر قانونی و چه از نظر شخصی در جامعه ای به شدت بسته زندگی میکنیم، اون بخشی از آزادی که ممکن هست اونم تو خلا البته، آزادی اندیشه هست و نه آزادی دیگری که خب ما همونم باید برای خاطر خودمون به فال نیک بگیریم، نه واسه خاطر دستگاههای اطلاعاتی، غیر از خلا اگه احساس کردید زرنگید میشه تو اتاق کتاب خوند، یه کتابایی که عمدتا در قفسه های خاصی از شهر کتاب هستند و عمدتا هم مضمون عرفانی و یا علوم انسانی دارند، البته از جنبه ادبی علوم انسانی رو مورد توجه قرار دادن که روش ملموستری هم هست برای نزدیک شدن به مفاهیم پایه ای عرفان و علوم انسانی.

پسرعمه زا....

به گلدان باید کیود داد اب کیافی نیست،،،،

حیف واقعا!



حیف که اونقد باسلیقن، حیف که اونقد به هم میان، حیف که حرکتشون اونقد قشنگه، حیف که جلف هم نیستن، حیف که ما فقط الیزابت شاسکول دیدیم اونا تونستن، حیف که درپیتم، حیف که ما کلا نداشتیم به جامون نخود گذاشتیم!

برنی سندرز




حالا بیایم و نظاره گر باشیم که برنی سندرز به چه زیبایی با مطلق گرایی ناتانیاهو به مقابله برخاست. حالا بیایم و انصاف بدیم و ببینیم آیا جمهوری اسلامی درباره مساله فلسطین بیشتر حق ریش سفیدی را به جا آورد و یا برنی سندرز؟ برای خواندن مقاله روی عکس کلیک کنید!

امید ریاضی

آخر دنیا حالا دیگر صددرصد به ساعت هاوایی تمام شده است و بعد از صبر کردن بیصبرانه به مدت شصت و هشت ساعت و چهل و پنج دقیقه و یازده، ده، نه، هشت، هفت، شش... خلاصه سرتان را درد نیاورم، چند ساعت آخر قبل سال تحویل را خوابیده بودم که به همه ثابت کنم اینطورها هم نیست که من این حرفها برایم خیلی مهم باشد. آخر دنیا چه باشد، چه نباشد اگر کره زمین منفجر هم بشود آدم خواب باشد بهتر است! نمیدانم چرا آدمها با این قضیه که آدم همیشه بهترین تصمیم را بگیرد مشکل دارند؟ خوابیده بودم که اگر اتفاق خاصی افتاد بدیهتا بعد از بیدار شدنم میتوانستم بروم ببینم چه خبر است. اینطور اتفاقها معمولا درباره من است. حالا به هر دلیل بگذریم که خودم هم میدانم آنقدر هم تاثیر خاصی در اتفاقات ندارم. اما یک طوری اتفاق میفتد که باور کنی خودت این کارها را کرده ای... اگر هم اتفاقی نیفتاد من همان ایکس او همیشگی را بازی میکنم که خیلی مورد علاقه نیست. خوب توی سرم نمیخورد. من خواب بوده ام و همه را سر کار گذاشته بودم. سر کار گذاشتن هم از قضا انگار چیز مهمی است! الان آنقدر بیرون برف می آید و همه جا سفید است که روش خاصی برای فهمیدن اینکه بعد از آخر دنیا چه شده است به ذهنم نمیرسد. دو چیز بدیهی است: 1) حتما این آخر دنیا بود. 2) آنطوری که توقع میرفت نبود. من همیشه آدم بدشانسی هستم. آنقدر بد شانسم که مجبورم توی زندگی بیشتر روی بدشانسی خودم حساب کنم تا شانس خودم. اینطور احتمالا امید ریاضی اتفاق افتادن چیزی بیشتر میشود. حالا بگذریم، این اتفاقاتی که افتاد اگر شما فکر میکنید به آخر دنیا ارتباطی نداشت کاملا اشتباه میکنید. چون مطمئنم همه تان از افتادن این اتفاقها به حد کافی تعجب زده شده باشید. منم هم همینطورم. مثلا دیروز دستم ره که توی جیبم کردم فندک کس دیگری، با شکل و اندازه و رنگ دیگری توی جیبم بود. من به هیچ عنوان یادم نمی آید فندکم را با کسی عوض کرده باشم. این قضیه احتمالا به یکی از چند چیز مشخص که همه میدانند و یکی شان که احتمالا مهم ترینشان است یعنی توهم بر میگردد. روی فندک جدیدم عکس یک پرنده است... حالا بگذریم که من اصلا بعد از آخر دنیا علاقه ای ندارم که همه چیز را احساسی کنم. احساسی کردن قضیه به درد ما نمیخورد. همیشه به درد کس دیگری میخورد. و همیشه کسان دیگری هستند که از قضیه احساسی به نفع خود استفاده کنند. اهمیت احساس اینجا از همه چیز بیشتر مشخص میشود. من بارها گفته ام که در صورت احساسی شدن قضیه من خودم به حد کافی توانایی استفاده از مساله را دارم. نا سلامتی بیش از ده سال است که شعر سر هم میکنم. نیاز به کس دیگری نیست. اصلا چه بهتر که قضایا از همان اول احساسی نشود...


پی نوشت: هر وقت به موسیقی گروه آبجیز گوش میکنم، یاد بوی نوار بهداشتی به خاطرم میرسد....

الگوریتم احمقانه

باور کنید این فقط یک الگوریتم احمقانه است که جواب میدهد. چیز دیگری نیست! چون و چرایی اش را خوب بررسی کردم. به این نتیجه رسیدم که چیزهای توی دنیا طوری ما را مسخره کرده اند. خیلی سخت است برسیم به آن بالا. همیشه خیلی نزدیکیم، یعنی صورت مسائل این را درست نشان نمیدهد. در حقیقت بیشتر از آن به آن چیزی که میخواهیم نزدیکیم. اما زمان خیلی زیادی باقی مانده است و همیشه چیزی ممکن است ما را از رسیدن به هدفمان باز دارد. خیلی وقتها این زمان خیلی دراز کار دستمان میدهد. چندین بار تلاش کردم با گول زدن های احمقانه برای همیشه این را ثابت کنم که ما خیلی الکی همه چیز را جدی گرفته ایم و اصلا اینطورها نیست... سرانجام به این نتیجه رسیدم که اینگونه گول زدن های احمقانه معمولا به جایی نمیرسد. چرا اینطور است خیلی خوب متوجه نشده ام اما انگار این چیزی که ما در آورده ایم و فکر میکنیم از همه چیز بهتر است با آن بهترین چیزی که باشد باشد بعضی وقتها فرق دارد. بهترین چیزی که باید باشد را من نمیتوانم مشخص کنم. این بهترین چیز به شکلهای مختلف در جریان است. یک چیزی نهایتا از همه بهتر میشود. فرقی نمیکند این باشد یا آن باشد. همیشه بهترین چیز طوری است که کسی نمیتواند قبول کند بهترین چیز است. اینگونه به نتیجه ای میتوان رسید که من قبلا به آن رسیده بودم. واقعا نتیجه جالبی بود. هر کس به این نتیجه برسد باید بتواند راحت زندگی کند. جامعه از قبول این واقعیت سر باز میزند. اما جامعه خود درک نمیکند که این خود بزرگترین خدمت به بالاتر رفتن این واقعیت است. لزوما آنطور نیست که همیشه شما آنطوری باشید. بعضی وقتها هم من آنطوری ام!

شاس دور

آن شاس نماند و این نیز نخواهد ماند
این شاس دمدمی که هرگز وفا نکرد

...

آن جفتک سنگین میان شاسکده
آن روزگار ز شاس رنگین

...

از این جماعت ز شاس غمگین
جمعی دوباره ز ما قصد شاس کنند

...

از شاس رفته بی عذاب ما
بار دگر شاسگیری کنند

...

اینبار دگر شاس ما نخواهد گذشت
این شاس ما از شما نخواهد رمید

...

این بار دگر غریبه ز شاسش نکشد دست
این بار دگر کسی نخواهد خفت

...

شاس ما جمله ندایی است ز دور
این ترجمه چو نخوانید هیچ نشود

یه همجو جیزی!




میگم منظور از عشوه های موگرینی یه همجو جیزی ازد که در تذفیر مجاهده میجنید، این مجخذه جه موجرینی میخواد با ظریف اجدواج کنه بعدجم هممونو بدبقد کنه!

سنبل برآورد تینیجر!

داشتم فکر میکردم که من خودم اگر به تاریخ بی توجه نباشم چی شد؟ یه بار تینیجر سنبل برآورد، نارنجک بست به کمرش رفت زیر تاااااانک! حالا بگذریم که همون، یعنی همون تینیجر، به دلایل کاملا ناخواسته، احتمالا به نفع خود من تموم شد! پس چیه؟ سنبل برآور تینیجر اونقدا هم چیز امنی نیست، اومدمو تینیجر ییهویی سنبل برآورد، بعدش بهش فشار اومد، پس باید برای تمامی سنین!

سنبل برآورد تینیجر!

داشتم فکر میکردم از سنبل برآورد تینیجر استفاده کنیم، بعدش به ذهنم خطور کرد که فرضا که سنبل برآورد تینیجر و اوضاع موقتل درست شد، بعدش با خود تینیجر چکار کنیم؟ مگه همه مشکلات آدم فقط با سنبل حل میشه، اینه که فک کردم اگه یه وقت تینیجر سنبل برآورد و بعدش موند رو دستمون نشد کاریش کرد اونوقت ممکنه مشکلات بیشتری پیش بیاد!

کپی برابر اصل

داشتم کپی برابر اصل کیارستمی رو نگاه میکردم، به این نتیجه رسیدم که کپی در حقیقا قطعا با اصل تفاوت میکنه اما خب اصلا اونطور به نظر نمیرسه و همش هم به ضرر اصل تموم میشه، البته اصل خودش به قدری به ضرر بقیه اس که نمیشه باور کرد حتی به درد میخوره، ولی خب یه جورایی مثل واکسن بدبختی میمونه، ولی خب یادم افتاد که واکسن بدبختی هنوز کشف نشده، یا اگرم کشف شده باشه خیلیا ازش راضی نیستن، به هر حال واکسن بدبختی هنوز به بهره برداری انبوه نرسیده! البته من یه آدمایی رو میشناختم که به قدری نابغه بودن فرق کپی رو با اصل میفهمیدن و برای اصل هم بیشتر ارزش قائل بودن به قدری که همون توانایی واکسن بدبختیشون بود، اما من واسه بدبختی دنبال واکسن نیستم، من مث مسعود کیمیایی میخوام بدبختیو ریشه کن کنم! میفهمییید!

میدونید؟ نمیدونید؟

میدونید؟ نمیدونید؟ دلم میخواد جور و پلاسم و جمع کنم و برم تو یه راهرو لایتناهی زندگی کنم، توی مغزمم همیشه حس کنم که تو یه راهرو لایتناهی وایستادم، تنها چیزی هم که به چشم بیاد، سنگ رو کف زمین و رنگ دیوار و دستگیره و چارچوب در باشه، یه چیزای بیجانی که هم مفیدن و هم به درد میخورن، فکر میکنم آدم اگه زندگیشو همیشه توی فکر یه راهرو بگذرونه، خیلی بهتر از اینه که همیشه حس کله پزی به آدم دست بده، البته به کله پزا توهین نشه، به نظرم کله پزا هم باید جور و پلاسشونو جمع کنن برن تو یه راهرویی، به همون سادگی، که دیگه حسی به کسی دست نده که به دردش نمیخوره! میدونید؟ نمیدونید؟

آنگلا مرکل!

من اسم صدر اعظم آلمان هی یادم میرفت، گفتم بنویسم دیگه یادم نره، و اتفاقا به سیاستمدارانمون هم توصیه میکنم با ایشون حال کنن، موگرینی یکم بچه اس و به نظرمیاد تو فاز آتئیستاس، حالا من که میدونم آتئیستا مغزشون به فلسفه نمیکشید رفتن دین اختراع کردن، ولی خب چکار کنن؟ اونام مشکل دارن، اونام نیاز به بدبختی گروهی دارن، نیاز دارن به هرحال گند زدنشونم به یه بهانه هایی توجیح کنن! حالا نه اینکه طرفدارای سایر ادیان خیلی توپن، مثلا مسلمین که کارشون به داعش و القاعده کشید، مسیحیا که به قرون وسطی و بچه بازی در کلیسا، یهودیام که هرچی صبر کردن موسی نیومد، فعلا دنبال سامری میگردن گیر نمیاد! من توصیه ام اینه که همه توجه کنند دین و فلسفه شدیدا به هم مربوطن و اون از جمله عقاید کیرکگارد و اگزیستانسیالیستام که هست و جا داره بگم خب چه ایرادی دلره، از اون جایی که من خودم دیدم یه عده هستن از این ایسم میسم ایست میست تیست نیست اینا هرچی جلوشون بگی از ضایعترین ایستی که گیرشون بیاد مثلا از نیهلیست بهت فحش میدن، لنگه احمدینجااااد، خب دیگه، جا داره بگم که من اصولا خودمو یه اگزیستانسیالیست میدونم و به نظرم اگزیستانسیالیست بودن نه تنها با روح دین از جهت مفهومی در تناقض نیست بلکه حتی شمس تبریزی هم اگزیستانسیابیست بوده به نظرم،، بلکه حتی اگزیستانسیالیست درست کسی است که اصول دین اسلام را از نظر مفهومی بداند، و البته شدیدا با پوپولیسم و نیهلیسم افراطی هم در تناقض هست، بلکه فقط نوعی رایج و بدیهی و آشکار از نیهلیسم در اگزیستانسیالیسم مفهوم میدهد، مثل لذت بردن از آسمان و دریا، و چه خاک برسرا که نیهلیستایی باشن که حتی نیهلیسمشون به لذت بردن از چیزی مربوط نشه، من شنیدم به اون میگن سادیسم و مازوخیسم، مثل همون خاتمی و ناتانیاهو و ایادی استکباری که همشون فرق چندانی هم با احمدینجاد ندارن! به قول فروغ فرخزاد که انشالله شیش دانگش با گوشکوب بخوره تو سر ناتانیاهو و درویش تصادفبا، که پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است و و و و و و و و و و و ،،،،

پیام من به صادق هدایت به زبان فارسی!

وااای صاااادق کجایی که یادت بخیر، وااااای صادق کجایی که یادت بخیر، الهی که نور به قبرت بباره، الهی که من تا آخر عمر گشادی کنم تو به همه جا بفهمی، الهیییی که یکی غیر منم بوف کورو بفهمه، تو زندگی مویو ایرو اورو کردی، تو خوتو ا همه خلایق متمایز کردی، تو عشق و علاقه مو به بو کورو به عق زدن تبدیل کردی، تو عق واقعیو به م  نیشود دایدی، تو تو فقط تو، دلخوشیام فقط تو، عاشقیام فقط تو، تو تو تو همهچیم تو، دنیای من فقط تو دلخوشیام فقط تو،،،،، حتی بانوانم دیگه با تو حال کنن، دیگه اصا هرکی اجازش با منه با تو حال کنه، دیگه اصا همه بفهمن، دیگه اصا تو مولویم سولاخ کردی،،،،

از دیشب

از دیشب گویا یه مراسمی شروع شده که همه با کروات میان تو خوابم، جا داره از همه تشکر کنم به خاطر کروات زدنشون تو خوابم، به ویژه از کارلوس کیروش که سنگ تموم گذاشت با یقه و گردنبند و کروات و پاپیپنو همه چیزهای ممکن و از دکتر صمیعی زاده که ایشون هم پیش قدم شدن در انجام کارهای الهی که هیچ مشکلی نداره!

جا داره البته!

جا داره البته از همینجا به عنوان یک نشتیاتی تمام عیار بگم که ما مثل جواد ظریف نیستیم که فریفته عشوه های موگرینی بشیم، ما همه از همینجا مخالفت خودمونو با عشوه های موگرینی اعلام میکنیم و این خودش بویژه نقطه عطفی بود بعد از داربی بزرگ پایتخت، کاش رفته بودم استادیوم ولی خب خیلی احتیاط کردم و خیلی درپیتم و از طرفی احتمال میدادم  استقلال ببازه و از طرف دیگه هم که بارون اومد به هر حال من یادمه اون سری بازی ایران و کره شمالی قدیم قبل از کیم هم یه بار تو استادیوم بودیم یه نارنجکی زدن پرسپولیسیا زیر پای بازیکن کره شمالی که من خودم یه صحنه یادم میاد که هیچ وقت شبیهشو تو زندگیم ندیده بوذم، یه آدم کره شمالیی وسط زمین دیدم که از همه جاش داشت دود بلند میشد، البته هیچکدوم این خاطرات به پای اون نیروهای امنیتی روسی نمیرسه که ریختن تو سینما هم گروگانگیرارو کشتن و هم گروگانارو، البته از اون موقه خیلی گذشته، از اون موقه تا حالا خیلی اتفاقا افتاده که من بعضیاشو به طور تصادفی و بعضیاشم به خاطر حضور فیزیکی در جاهای عجیبی که حتی باور نمیکنید، و بعضیاشم به خاطر دیدن رفتارهای عصبی خیلیا بعد از نوشتن مقاله هام یادم مونده، اینکه همه اون آدمها به من فهموندن علم مهم نیست و چیزی که مهمه اون عشق و صفاییه که بین استاد دانشگاها برقراره اما خب دیگه اون موقه دیر شده بود و من خودم به اهمیت علم پی برده بودم و و و و و و و و و و و ،،،،

بعد از داربی یزرگ پایتخت!

خب، همونطور که انتظار میرفت تیم مورد علاقه من استقلال سوراخ شد، این تفاوتی در استقلالی بودن من ایجاد نکرد، اما دلم میخواد یه چیزیو بگم، که یه وقت اگه نگم رو دلم میمونه، خاک عالم بر سر پلیس و نیروی انتظامی که نمیتونهپجلوی وروذ مواد منفجره ای رو که به گواهی همین صدا و سیمای خودمون خطرناکه رو بگیره! یعنی من اگه یه موقه مشکلی تو زندگیم پیش بیاد هم ترجیح میدم به پلیس مراجعه نکنم، احتمالا دوستیاش هم مثل دوستی خیلیا دوستی خاله خرسه اس! بابا قرار بود بانوان برن استلدیوم! نشد که! خوبه حالا صدام حسین بهمون حمله نکرد!

میدونید؟ نمیدونید؟

میدونید؟ نمیدونید؟ من فکر میکنم با این پستای اخیری که من نوشتم، این بازی میتونست نقطه عطفی باشه در قوتبال ما، نه فقط اینبار، بلکه همیشه، چون میدونید که، فوتبال به هر حال اهمیت تاریخی داره، اما کو گوش شنواااا؟ کو آدم تاریخ فهم؟ از کوچیک بگیر و برو تابزرگ، البته دقت کردم بعضی خردسالان اخیرا بهتر میفهمن، گربه ها هم حالشون بهتر شده، اما کو گوش شنوا؟ کوووووو؟ کوووووو؟ و و و و و و و و ....

درباره آستانه داربی بزرگ پایتخت!

در آستانه داربی بزرگ پایتخت، هرچیزیرو که پرسپولیسی ها لازمه بدونن گفتم، و هیچوقت هم از اون درویش تصادفیای پرسپولیسی نیستم، مجتبی جباری هم خیلی خوب گذاشت در پرسپولیس، اومانیا و برانکو هم درسته که باشخصیتن اما اگه باهاشون حال کنم پس اونمیشهچه چی میشه؟ من یک استقلالی کاملا مشروع و دو آتشه بوده و هستم و هیچوقت هم عدد چهل و چهارو به سامامه فیلان و فیلان اس ام اس نمیکنم، نتیجه بازی هم شش بر صفر به سود پرسپولیس، اصلا چه فرقی میکنه واسه من؟

در برخورد با هیلاری کلینتون، ناتانیاهو و محمود عباس میدونید؟ نمیدونید؟

در برخورد با ناتانیاهو و هیلاری کلینتون و محمود عباس میدونید باید چکار کرد؟ نمیدونید؟ باید رفت جلو همونطوری که بردپیت تو زیرزمین با یارو صاحب زیر زمین تو فایت کلاب رفتار کرد باهاشون رفتار کرد، به نظر من که هیلاری کلینتون مترسکی بیش نیست تو سیاست که هنوز مردی رو هم که طعمه مناسبی برای اهپاف سیاسیش باشه پیدا نکرده، یه بار با بن لادن عکس میگیره، یه بار با ناتانیاهو و محمود عباس، به نظرم برنی سندرز درسته که داره خیلی محکم جلوش ایستادگی میکنه، در ضمن جان کری هم از وقتی وزیر خارجه آمریکا شد، به وضوح روند سازنده تری رو آمریکا در پیش گرفت، همینطور مدودف در پیت هم که رفت کنار و بجاش پوتین و لاورف بیشتر مطرح شدن، روسیه هم روند بهتری در پیش گرفت، من که فقط این مسائلو میفهمم، عددی نیستم، وگرنه خاتمی بره باز احمدینجادو ژست بگیره لیس بزنه، موسوی هم بعدش بره با طناب خاتمی تو چاه، مملکت به سیاست چه نیازی داره؟

در آستانه داربی بزرگ پایتخت!

در آستانه داربی بزگ پایتخت، امیدوارم که همیشه حواسمون باشه نارنجک نزنن پرسپولیسیا، همیشه اونمیشهچه رو رعایت کنیم که همین اونمیشهچه و رعایت اون یکی از سطح بالاترین مسائل بین المللی هست که متاسفانه ایرانیا در زمینه فهم و رعایت اونمیشهچه اونطور که باید ماهر و توانمند و هوشیار نیستند، هر چیزی احتمالا یه حکمتی هم داره! و اونمیشهچه هم بدون حکمت نیست، امیدوارم پرسپولیسی ها وسط بازی نارنجک نزنن، استقلالی ها هم نارنجک نزنن، اونمیشهچه درست و حرفه ای رعایت بشه، و در عین رعایت اونمیشهچه همه عادت کنند که نباید درگیری پیش بیاد که زیاده از حد رو مغز همه بره، چون اونوقت واسه همه بد میشه! در عین رعایت اونمیشهچه همه عادت کنند که درگیری و جر و بحث جزئی در شرایط پرفشار مسابقه طبیعی است، اما نباید هیچوقت از حالت متعارف خودش خارج بشه و تبدیل به جدلهایی بشه که دودش به چشم همه و به چشم فوتبال ایران بره. در امتها جا داره یاد کنیم از لیورپول و شولدن شلوپ جه خیلی با روحیه باز نود دقیقه مبارزه کردند و پیروز شدند حالا میخواد نسبت به من اونمیشهچه باشند و چه نباشند، یاشاسین لیورپول! اصلا مگر اونمیشهچه مهمترین مساله بشریست؟ خیر! اونمیشهچه مهمترین مساله بشری نیست اما مساله ایست که به تناوب در طول تاریخ بشر دیده شده و ما هر قدر بتوانیم اونمیشهچه را به دور از عصبیت و به دور از درگیری و به دور از خرابکاری رعایت کنیم به خود خدمت کرده ایم خیلی بیش از آنکه به دیگری خدمت کرده باشیم، که اینجا اهمیت صلح هست که مشخص میشه و بروز پدیده رقابت شدید حتی در شرایط صلح و ما هر چه بیشتر بتوانیم رقابتهای اونمیشهچه صلح آمیزی، به دور از کینه، به دور از خلاف، بدور از رفتارها و درگیریهای نامتعارف داشته باشیم، بهتز توانسته ایم به اهداف صلح آمیزی برسیم، کاری که احمدینجاد به خاطر سطح شعور پایین خودش از انجام اون عاجز بود و از همه صرفا متوقع بود که در حق خودش رعایت کنن، این وضع جامعه بدیهتا نسبت به گذشته وضعیت صلح آمیزتری شده و جا داره به کسانی که موفق شدند با سعه صدر در محقق شدن این آرامش بیشتر مفید باشند، چه کوچک و چه بزرگ تبریک بگیم، اما این وضع اجتماعی در ایران هنوز به جایی نرسیده که بشه ادعا کرد ما در جامعخ صلح آمیزی زندگی میکنند، امیدوارم که همه چند ده هزار تماشاچی این بازی از استفاده مواد منفجره در فضای استادیوم خودداری کنند، که نمونه بارز عقب افتادگی فرهنگی ماس! و امیدوارم نیروهای انتظامی به حدی برسند که بتوانند از ورود مواد منفجره به استادیومها جلوگیری کنند!

در آستانه داربی بزرگ پایتخت!

در آستانه داربی بزرگ پایتخت اوضاع واقعا برای استقلال سخت شده، به ویژه ذوی آهنم که گند زد دیگه و به نظر میرسه استقلال اگه از خواب بلند نشه، تو لیگ چهارم میشه و تو جام حذفی هم دوم و سال دیگه باز به آسیا نمیرسه! خلاصه خواستم به همه استقلالیا بگم که پرسپولیس اگه فردا برنده شه و بره صدر جدول، دیگه باید بریم همه کلمونو از ته بتراشیم!

رفتار درست سیاسی

رفتار درست سیاسی برای یک شهروند ایرانی امروز این نیست که وقتی با حکومت مشکل پیدا کرد بره دعا به جون مجاهدین خلق کنه! رفتار درست سیاسی برای یک شهروند ایرانی امروز این است که وقتی با حکومت مشکل پیدل کرد بره دعا به جون همونایی که تو حبس خانگین کنه! وگرنه جنتی که از اول مشکلی ندلشت تو حکومت!

حسین رضازاده

از رضازاده تو تلویزیون پرسیدن اگه دو نفر با هم دعواشون بشه تو خیابون چکار میکنی؟ گفت هیچی دیگه میرم جلو و سوا میکنم، پرسید بعدش چی؟ گفت بعدش هیچی دیگه، منو که ببینن دعواشون یادشون میره! حالا حکایت ماس!

در مورد حکومت و حقوق حکومتی من

میدونید؟ در مورد حکومت ایران من تحقیق کردم، یه چیزایی فهمیدم، که به قدری بد بوووود! که حتی نمیتونم بازگو کنم، یه چیزهایی در حد خیانت به کشور که راست راست در تاریخ حکومت صورت گرفته، اونم از قصد! حالا بیخیال، نمیخوام فاز سنگین سیاسی بردارم، ترجیح میدم بیشتر در مورد حکومت صحبت نکنم و خودمو به دردسر نندازم، میشه هم گفت که دولت جدید به طور نسبی اوضاعو بهتر کرده، اما واضح و عیان است که خیلی از دولتمردان هم هستند که دلشون آب میشه واسه بازگشت به دوران احمدینجاد و واسه دور بعدش جاپای خودشونو محکم کنن، بنده خداها حق دارن، از نون خوردن میفتن، زن وبچه دارن، عیالوارن! به پست و حقوق حکومتی نیازمندن! کلیه حقوق حکومتی خودمم به همونا که از حکومت شاکی بودن و تو حبس خانگی بودن یا هستن واگذار میکنم که از نظر سیاسی کار صحیحی هست، البته، مزاح میکنم! نشتیات که قدرتی نداره!

فرق آدم با الاغ

قابل ابن عیار را پرسیدند، آدم با الاغ چه فرق میکند؟ پاسخ گفت، چه سوال خوب و بجایی؟ الاغ حیوانی باشد که کارهای مشخص میکند، به وقت های خاصی عر عر میکند، و عرعر تنها کاری است که میتواند به وقتهای متفاوت انجام دهد، سپس آنها را اشانتیونی داده و به سرعت از آنها دور بگشت!

فحش حلال!

فحش حلال چه فحشیه؟ میگم از نظر شرعی و حوزوی ها!!!! حالا یه وقت نگن در دین تحریف شده! عبارت داریم، میگن فلانی یه کاری کرد که از فحش هم بدتر بود، یعنی از نظر زبانشناسی، میشه استدلال کرد، که یه کارایی هست که از فحش بدتره! در اون شرایط فحش چه حکمی داره؟ در اون شرایط فحش حلال و مستحب و احتیاط واجب است، چون مااا حدیث داریم! میگه کل ما حکم به الشرع، حکم به العقل، وکلما حکم به العقل، حکم به الشرع! پس در یه همچون موقعی احتیاط واجب است که بدون در نظر گرفتن سن و سال و دین طرف باید بهش فحش داد!!!!

چیزفهمی رایگان

به وضعیت یحیی گل محمدی در مربیگری ذوب آهن دقت کنید، یحیی گل محمدی در بازیهای آسیایی تا حالا نتایج خوبی با ذوب آهن گرفته اما وضعیتش برای رسیدن به آسیا در فصل بعد کمی حالا متزلزل شده، یحیی گل محمدی در رده ملی ایران نه آدم خواب و شوتی به حساب میاد ونه آدم شکست خورده ای. شکست برابر تراکتور سازی که هفته قبل رقم خورد کار یحیی رو سخت کرده، البته تراکتورستزی هفته های اخیر نتایج عالی کسب کرده پس نمیشه اونطوری قضاوت کرد. گل محمدی نیاز داره که برای رسیدن به آسیا در فصل بعد یا استقلالو در فینال جام حذفی شکست بده و منو ناراحت کنه، و یا جزو چهار تیم بالای جدول لیگ قرار بگیره، قرار گرفتن در چهار تیم بالای جدول مستلزم عبور از تراکتوره، و عبور از تراکتور کاری بود که باشکست از تراکتور سخت تر شد! حالا تنها شانس گل محمدی تلاش برای قهرمانی در جام حذفی و یا حتی جدی گرفتن بازیهای آینده لیگه تا در صورت لغزش تراکتور، فرصت باد آورده ای از دست نره، همه حرفهایی که خیلی ساده و بدیهی به نظر میرسند اما زمانی که خستگی یحیی گل محمدی و بازیکنهاشو هم وارد معادله کنیم متوجه میشیم که بعضا چه بدیهیاتی مارو  در زندگی و در رده ملی از رسیدن به موفقیت باز میداره!

سوال من از اردوغان

اردوغان صحبت کرده و یه فرض خیلی ابتدایی رو درباره اسلام مرتکب شده، برای اطلاع بیشتر به این مقاله رجوع کنید:


http://edition.cnn.com/2016/04/14/opinions/solidarity-can-defeat-terrorism-erdogan/index.html


درباره فضایل اسلام، اردوغان زیاد صحبت کرده و بدیهتا نمیشه فضایل اسلام رو نادیده گرفت، به قول بعضی از اونام که اگه دین نبود نونشون در نمیومد نمیشه چرخو از اول اختراع کرد، بخصوص دین اسلام دینی نیست که بشه توش چرخو از اول اختراع کزد، بخش قابل توجهی از قرآن هم درباره موسی حرف زده، دز این میان آیا اشتباه نیست که نادیده بگیریم که اکثر تروریست ها از میان مسلمان زاده ها هستند؟ یعنی فقر فرهنگی مسلمین که مثل کبک سرشونو تو زیر برف فرو کردن و یادشون میره که تا چه میزان از نظر تربیتی و امنیتی ضعیف فهمیدند، و ضعیف ظاهر شدند، به چه کوتاهی هایی مربوط میشه؟ چرا بجای اینکه بگیم دین اسلام بر عدالت تاکید داره، تاکیدمون بر اون نیست که عدالت همواره در پیشگاه خداوند اتفاق میفتد و نه در پیشگاه دیگری؟ کی قرار لست مسلمین چرخ را بفهمند، و بدانند فراگیری آنچه به قانون زندگی و به قانون طبیعت مربوط است، فراکیری سازنده و ضروری است، کی قرار لست مسلمین دست از تنبل فکری بردارند؟

بوف کور

بعد از اینکه بوف کورو یه بار دیگه خوندم، آرزو کردم که ای کاش خیلیا بجای بوف کور بودن و یا به جای بوف کور بار اومده بودن از همون ابتدا پیرمرد ختزرپنزری بودن، چیزی که البته خودم لنگه یه بوف کور آرزو کردم و ای کاش بجای آرزو کردن کار بیشتری از دستم بر میومد!

شب دوم از دور برگشت دور یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا

در شب دوم از دور برگشت دور یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا، کلا بد شانسی نیاوردم، یعنی در عین بد شانسی خوش شانسی آوردم و بالاخره اتلتیکو مادرید دست به همون کاری زد که به عرضه نیاز داشت و موفق شد!!!! حالا نه اینکه من با بارسلونا پدر کشتگی داشته باشم، نه! من اتفاقا خودمو یک کاتالان به حساب میارم، اما اتلتیکو واقعا دست به کاری ستودنی زد! اتلتیکو خاطره فوتبالیستا و سوباسا اوزارا رو برای همه زنده کرد! اتلتیکو در بازی سختی که نیاز داشت به بارسلونا گل بزنه، گل زد و برنده شد، اتلتیکو حتی در دور رفت کارت قرمز گرفت و از مجموع صد و هشتاد دقیقه بازی حدود یک چهارمشم ده نفره بازی کرد، اتلتیکو باهوش بود، اتلتیکو از اون فوتبالا بازی کرد که همه هرچی تو تلویزیون زل زدن نفهمیدن چجوری! یاشاسین اتلتیکو! در بازی دیگر که من البته تماشا نکردم با وجود اینکه بنفیکا فراتر از حد تصور ظاهر شد و با بیرن مونیخ تو مونیخ مساوی کرد، اما باز راه به جایی نبرد، تا بایرن مونیخ هنوز شکست ناپذیر به نظر بیاد، یاشاسین بایرن مونیخ که شکست ناپذیر به نظر میاد. حالا رئال مادرید، منچستر سیتی، اتلتیکو مادرید و بایرن مونیخ به دور نیمه نهایی رسیدن. یاشاسین به همشون غیر از منچستر سیتی که خیلی رو مغزه! امیدوارم یه بار منچستر یونایتد باز بیاد بالا!

قوت غالب

قابل ابن عیار را پرسیدند کدام سیاستمدار از همه بیشتر عزیز بداری؟ گفت کیم، رهبر کره شمالی، پرسیدند چرا؟ گفت مدل مویش را خیلی منلسب سیاست بدانم، او را گروهی دیگر نزدیک گشته و پرسیدند قوت غالبت چیست؟ دست در جیب خود کرده و یک مشت تخمه آفتابگردون بیرون آورده و به آنها نشان میداد و میگفت، تخمه آفتابگردون!

اخبار ورزشی

دیشب و در شب اول از دور برگشت دور یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپاو کریس رونالدو با سه گل ولوسبورگ را شکست داده و رئال مادرید به دور نیمه نهایی رسید، یاشاسین کریس رونالدو! در بازی دیگر دیشب منچستر سیتی  از سد پاری سن ژرمن گذشت و پاری سن ژرمن چوب اعتماد به نفس ضعیف خودشو خورد، کی بشه منچستر یونایتد بیاد بالا! امشب و در ادامه دور برگشت دور یکچهارم نهایی، اتلتیکو مادرید در ورزشگاه خانگی خود میزبان بارسلونا قدرتمند است و بایرن مونیخ میزبان بنفیکا نیز کار سختی برای صعود به نیمه نهایی در پیش رو ندارد!

گروههای فشار!

قابل ابن عیار را پرسیدند ما را در باره گروههای فشار بگو که چون باشند و چگونه اند؟ قابل ابن عیار گفت شما را نصیحتی کنم که همیشه خود بدانید که چونید و چگونه اید، گروههای فشار هنوز آدم فضایی ها را نیافته اند که به پشتوانه شان چماق حلالی زده باشند!

چرا لفتش میدین؟



انتظارها همه به پایان رسیده و همه منتظر ملاقات اولین آدم فضایی ها و چاق سلامتی با اونها هستند. برای شروع پیشنهاد میکنم یه دست کت شلوار، یه جعبه شیرنی، یه شیشه از گرون قیمت ترین نوشیدنی دنیا و یک کارت تبریک که روی اون به تمامی زبانهای موجود روی کره زمین از همه کشورها و قبیله ها به آدم فضایی ها سلام شده توی یک چمدون بذاریم و چمدون رو با تنیسور هابل به اون سیاره بفرستیم و در پر جمعیت ترین نقطه اون کره فرود بیاریم. طوری که همشون بتونن بفهمن مردم کره زمین چه مردم دوست داشتنی هستن!

شاس دگر

قابل ابن عیار را گروهی پرسیدند اندر معایب شاس چه دانی؟ گفت آن شاس دگر نیست دگر... شاس مزن!

شاس سوم

این شاس من، ای شاس من
ای وای بر بی شاس من

....

شاسم دگر بیشاس شد
از شاس سرنشناس شد

....

آن شاس بی شاسش بگو
شاسی سلامت میکند

....

شیشش بگو هفتش بگو
شیشه شکستش را بگو

....

کاهش بگو آهش بگو
آن گاو نر بی شاس شد

....

ای شاس سرگردان بدی
آن شاس با مستان بدی

....

از شاس بیگاهش بگو
از کار شهشاسش بگو

....

ای شاس دیگرگون شدی
مایه تعجب دیگران شدی

....

آن شاس دیوانست او
او شاس بی شاس است او

....

او را بگو او را بگو
گل گل بلا گول گول گرا

....

ای گوگول قشنگم
بیا دورت بگردم!

پی نوشت:

....

همه کس طالب شاس است
چه شاسکول چه مشنگ

..... 


همه کس طالب شاسی است
چه بلبل چه پلنگ

....

همه کس اسکل ناز است
همش شاس نهان است

....

شلم شوربا شدی ای شاس
چرا شاسکول نبود آن کس؟

....

شاسی به در میکده روزی رفت،
سرگشته و حیران
گفت ساقی کرمی کن
ساقیا، دست تو خوب است
دست من خوب نیست
ساقیا رحمی کن
ساقی گفت ... (!)

بحث سنگین!

چهل و پنج دقیقه بحث سنگین کردیم. یعنی نه از این بحث ها که شما میکنید. بحث سنگین! سنگین! سنجین! دیجه به چی زبونی حالیش کنم؟ بحث سنگین بود. آخرش البته حق با من بود. البته اونطور که مشخص شد بعدا حق با اون بود. بعدش مشخص شد حق با من بود. اما کاریش نمیشد کرد، واقعا حق با اون بود. حالا حق با منه حق با اونه این چیزا رو من دیگه حالیم نیست. حق با اونیه که هست...