نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

بیرادر من خوایر من

بیرادر من، خوایر من، این نوشته زیر که گذاشتم از نیچه هست. همانطور که میدونید نیچه پدر فلسفه جدید در غرب، پدر پست مدرنیته و پدر اگزیستانسیالیسم هست. حالا هی شوما بیگو حکومت مقدسه. من باور نمیکنم. البته حکومتهای دیگر هم مشکل دارند. کلا دنیای بهتری میبود اگر قدرت به نحوی مسالمت آمیز از دست حکومت به دست ملت می افتاد. حالا من ساز و کار اجتماعیش رو خیلی وارد نیستم متاسفانه ولی معتقدم میشه. اگر در این زمینه بیشتر تحقیقاتی انجام دادم و به نتایجی رسیدم حتما در این وبلاگ مینویسم.

درباره بت نو (از بخش اول چنین گفت زرتشت نیچه)

جایی هست که ملت ها ورمه ها هنوز در ان هستند،اما نه اینجا نزد ما برادران،این جا دولت ها هستند.دولت؟دولت چیست؟

پس کنون گوش به من دارید تا کلام خویش را در باره ی مرگِ ملت ها در میان گذارم.

دولت نام دیرترین همه ی هیولاهایِ سرد است و به سردی دروغ می گوید و این دروغ از دهانش برون می خزد که منِ دولت،همان ملت ام.

این

دروغ است،

آنان که ملت ها را افریدند و بر فراز شان ایمانی و عشقی آویختند،افرینندگان  بودند و این سان زندگی را خدمت کردند.اما نابود گران انان که بهر بسیاری دام  می نهند و دولت می نامند اش. اینان یک تیغ و یک صدآز بر فراز آنان می اویزند.آنجا که هنوز ملتی بر جاست،دولتی در کار نیست و از او چون چشم بد و زیر پا نهادن سنت ها و حقوق بیزارند.این نشانه را به دست شما می دهم:

هر ملتی با زبان نیک و بد ِ خویش سخن می گوید،همسایه اش این زبان را در نمی یابد.او این زبان را بر پایه ی سنت ها و حقوق خویش بنا کرده است.اما دولت به همه ی زبان های نیک و بد ،دروغ می گوید و هر چه بگوید دروغ است و هرچه دارد دزدی است.همه چیزش دروغین است،این جانورِگزنده با دندان هایی که دزدیده است،می گزد.اندرونه اش نیز دروغین است.

#در هم کردن زبان نیک وبد:

من این نشانه را همچو نشانه ی دولت به دست شما می دهم،،براستی،این نشانه خواست مرگ است،براستی این اشارتی است واعظان مرگ را.پس بسیاران همچنان زاده می شوند ،دولت را برای زایدان ساختند.بنگر که بس بسیاران را چگونه به خود می فریبد،آنان را می دَرَد و می جَوَد و نشخوار می کند،از من بزرگتر بر روی زمین هیچ نیست،منم انگشت سامان بخش خدا.هیولا چنین می غرد وتنها دراز گوشان و کوته بینان نیستند که در برابرش به زانو می افتند.آوخ،او در گوش شما،شما جان های بزرگ،نیز دروغ های بی فروغش را زمزمه می کند،اوخ،او می شناسد دل های سر شاری را که خواهان بر باد دادن خویش اند.آری،او شما را می شناسد،شما چیرگان بر خدای کهن را،شما در نبرد خسته شدید و خستگی تان اکنون بت نو را خدمت می کند.او دوست دارد پهلوانان و شریفان را پیرامون خود گرد اورد،این بت نو.خوش دارد که در تابش خورشید وجدان های پاک خود را گرم کند،این هیولای سرد.اگر او را پرستش کنید شما را همه چیز خواهد داد،این بت نو،اینگونه برق فضیلت و نگاه چشمان پر غرورتان را بهر خویش می خرد،او می خواهد شما را همچو دانه ای برای به دام اوردن بس بسیاران به کار گیرد،

آری،

ابزاری دوزخی فراهم شده است،یک اسبِ مرگ که جرنگاجرنگِ زیور هایِ شوکتِ خدایی از آن بر پاست.

آری،

اینجا بسیارانی را مرگی فراهم کرده اند که بنام زندگی بر خویش می بالد،براستی چه خدمت جانانه ای به همه یِ واعظان مرگ.

دولت آنجاست که همگان از نیک و بد،زهر نوش اند،دلت انجاست که همگان از نیک وبد ،خود را بر باد می دهند،دولت انجاست که خود کشیِ اندک اندکِ همگان {زندگی } نام گرفته است.بنگرید این زایدان را،اینان آفریدگان سازندگان و گنجینه هایِ فرزانگان را می دزدند و دزدیده های خود را { فرهنگ } می نامند و همه چیز در دست شان به بیمار ی و بلا بدل می شود.بنگرید این زایدان را،همیشه بیمارند،زرداب خود را بالا  می آورندو روزنامه اش می خوانند،یکدیگر را می بلعند اما یکدیگر را نیز نمی توانند بِگوارند.بنگرید این زایدان را،هر چه ثروت بیشتر گرد می کنند ،مسکین تر می شوند،در پی قدرت اند این ناتوانان،و نخست اهرم قدرت را ،پــــول می دانند.بنگرید بالا خزیدن این بوزینه گان چالاک را!نگرید که چگونه از بر روی هم بالا می خزند و اینگونه یکدیگر را به لای و لجن و گودال فرو می کشند.همگی در پی نزدیکی به اورنگ اند،این است جنونشان،چنان که گویی نیک بختی بر اورنگ تکیه زده است،ای بسا لای و لجن بر اورنگ تکیه می زند و ای بسااورنگ بر لای و لجن.انان همه در چشم من دیوانگانند و بوزینگان بالا خزنده و جانوران پر جوش و خروش،بت شان،آن هیولای سرد،نزد من بویناک است،نزد من،اینان همه،این بت پرستان همه،بویناک اند.برادران،می خواهید در دمه ی پوزه ها و آزهای ایشان خفه شوید؟همان به که پنجره ها را بشکنید و به هوای آزاد بجهید.از بوی گند دوری کنید،بپرهیزید از دود ودمه ی این قربانی های انسانی،زمین هنوز برای روان های بزرگ گشاده است،هنوز چه بسیار جای ها که باری تنهایان و جفت های تنها تهی است،چنان جاهایی که بر گردشان عطرِخوشِ دریاهای آرام وزان است.در های زندگی آزاد هنوز به روی جان های بزرگ گشاده است براستی هر چه کمتر داشته باشی،تو را کمتر دارند،خوشا اندک تهی دستی.آنجا،جایی که دولت پایان می گیرد،انسانیآغــــــاز می شود که زایــــــد نیست،آنجا سرآغاز سرود انسان بایسته است،سر آغاز آن نغمه ی یگانه و بی همتا.آنجا،جایی که دولت باز می ایستد .هان،برادران،نمی بینید رنگین کمان و پل های ابــــر انسان را؟!


چنیـــن گفـــت زرتشــــت.

Muse – Super-massive Black Hole Lyrics

Ooh baby don't you know I suffer?
Ooh baby can't you hear me moan?
You caught me under false pretenses
How long before you let me go?

Ooh you set my soul alight
Ooh you set my soul alight

(You set my soul alight)
Glaciers melting in the dead of night
And superstars sucked into the super-massive

(You set my soul alight)
Glaciers melting in the dead of night
And superstars sucked into the super-massive

I thought I was a fool for no one
Ooh baby I'm a fool for you
You're the queen of the superficial
But how long before you tell the truth

Ooh you set my soul alight
Ooh you set my soul alight


(You set my soul alight)
Glaciers melting in the dead of night
And the superstars sucked into the super-massive

(You set my soul alight)
Glaciers melting in the dead of night
And the superstars sucked into the super-massive

Like a super-massive black hole
Super-massive black hole
Super-massive black hole
Super-massive black hole

Glaciers melting in the dead of night
And the superstars sucked into the super-massive

Glaciers melting in the dead of night
And the superstars sucked into the super-massive

(You set my soul alight)
Glaciers melting in the dead of night
And the superstars sucked into the super-massive

(You set my soul alight)
Glaciers melting in the dead of night
And the superstars sucked into the super-massive

Like a super-massive black hole



گر بدینسان زیست باید پست

من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم

بر بلند کاج خشک کوچه بن بست

...

گر بدینسان زیست باید پاک

من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه

یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک


(احمد شاملو)

در ادامه پست قبلی

آهان راستی یادم رفت بگم در ادامه پست قبلی از وقتی مزخرفات حسن رو شنیدم با وجود تمام ارادتی که به موسوی دارم حتی به احمدی نژاد هم علاقه مند شدم!

مزخرفات حسن

نمیدونم فقط من اینطوریم یا شما هم از وقتی مزخرفات اخیر حسن رو شنیدید به ترامپ خیلی علاقه مند شدید؟!!!

مصاحبه ای جالب از جواد ظریف در مورد پولشویی

به گزارش اقتصادنیوز محمدجواد ظریفگفت: «بالاخره پولشویی یک واقعیت در کشور ماست و خیلی‌ها از پولشویی منفعت می‌برند. من نمی‌خواهم این پولشویی را به جایی نسبت دهم، اما جاهایی که هزاران میلیارد پولشویی می‌کنند حتماً آنقدر توان مالی دارند که ده‌ها و صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی کنند.» محمد جواد ظریف افزود: «با این وضعیت ما نمی‌توانیم با فضا‌سازی‌ها مقابله کنیم. کسانی که یک قلم معامله‌شان ممکن است ۳۰ هزار میلیارد باشد فضاسازی کرده‌اند. آنها می‌توانند بودجه وزارت خارجه را هزینه یک قلم فضا‌سازی‌شان کنند.» ظریف افزود: «مجموع بودجه دلاری و ریالی وزارت امور خارجه ١١٠٠ میلیارد تومان است یعنی کمتر از بودجه برخی دستگاه های فرهنگی که با ارگان های قدرتمند کشور ارتباط دارند و ما نمی توانیم با آن فضاسازی مقابله کنیم.» ظریف اما بلافاصله یادآوری کرد که قصد ندارد دستگاه خاصی را متهم به فضاسازی علیه تصویب لوایح مبارزه با پولشویی کند: «من هیچ دستگاهی را متهم نمی‌کنم. من افرادی که در این قضیه منافع دارند را پشت القا این تصورات می‌دانم.»

ظریف همچنین در گفتگو با خبرآنلاین با پرداختن به موضوعات دیگر گفت: «به امور آمریکا بی توجه نیستیم اما اینکه برخی فکر می کنند ما به امید جمهوریخواهان یا دموکراتها نشسته ایم که کدام روی کار می آیند به هیچ وجه درست نیست. سیاست خارجی کشور ما براساس توانمندی ها و ظرفیت های داخلی بنا شده است. ظریف در واکنش به دروغ سازی نسبت به  تمایل دستگاه سیاست خارجی ایران به پیروزی دموکراتها به خبرآنلاین گفت: «یک پلنگ کاغذی می سازند، بعد همان را شکار می کنند و خوشحال می شوند.»

ظریف در مواجهه با این پرسش خبرنگار که آیا درباره پولشویی کدی هم دارید؟ پاسخ داد: «اگر داشته باشم هم نمی‌توانم اعلام کنم!»


پی نوشت: از جواد درخواست داریم در مورد مساله پلنگ کاغذی بیشتر توضیح ارائه کنند :دی

شعری از ناظم حکمت

زندگی شوخی نیست

جدی بگیرش

کاری که  فی المثل یکی سنجاب  می کند

بی این که از بیرون و آن سو ترک انتظاری داشته باشد...
تورا جز زیستن کاری نخواهد بود
زندگى شوخى نیست
جدّى بگیرش
اما بدان اندازه جدّى که
تکیه کرده به دیوار فی المثل، دست بسته
یا با جامه‏ ی  سفید و عینکى بزرگ در آزمایشگاهى
بمیرى تا دیگر آدمیان بزیند،
آدمیانى که حتا چهره‏ شان را ندیده‏اى؛
و بمیرى در آن حال که میدانى
هیچ چیز زیباتر، هیچ چیز واقعى تر از زند‏گى نیست.
جدّیش مى‏گیرى
اما بدان اندازه جدّى
که به هفتاد ساله‏ گى فی المثل، زیتون ْ‏بُنى چند نشا کنى
نه بدین نیّت که براى فرزندانت بماند
بل بدان جهت که در عین وحشت از مردن به مرگ باور ندارى
بل بدان جهت که در ترازو کفه‏ ى زندگى سنگین‏ تر است!

پایان استقلال در جام حذفی

خب همونطور که پیشبینی میکردم استقلال خیلی زود از جام حذفی کنار رفت. یه توصیه استقلالی دارم به مدیران استقلال. به جای اینکه بخواید شتابزده عمل کنید و به فکر جبران مافات در این فصل باشید برید دنبال تیم ساختن. فرض کنید ادامه فصل صرفا بازی تدارکاتیه برای ساختن یک تیم هماهنگ. استقلال اصلا هماهنگ نیست و اصلا باهوش بازی نمیکنه. از فضاها خوب استفاده نمیکنه. اصلا نمیبینیم بازیکنی از دفاع حریف یا از گوشه ها فرار کنه. اینها همه چیزهایی بود که از استقلال در گذشته به اندازه موهای سرمون دیده بودیم. امیدوارم استقلال از ناکامی این فصل درس گرفته باشه و به دنبال ثبات تیمی و مدیریتی باشه. بتونه بازیکنهاش رو حفظ کنه و برای فصل آینده تیم بهتری درست کنه. این استقلال در قواره گرفتن سهمیه آسیا نیست. 

دروغ در روز روشن

میگم حسن وقتی میگه افزایش قیمت ارز فقط روی یک درصد از کالاها تاثیرگذار بوده دقیقا منظورش چیه؟‌ مثلا لوازم یدکی ماشین؟‌ یا رب گوجه فرنگی؟‌ یا کلوچه نادری؟ یا قهوه؟‌ البته پفک خیلی گرون نشده و از این بابت از حسن متشکریم. به نظرم حسن معنی درصد رو خیلی خوب متوجه نشده. شایدم منظورش این بوده که روی یک درصد از کالاها تاثیر نداره و اشتباه کرده. یعنی منظور حسن چی بوده از اون حرف؟ نکنه حسن توی روز روشن تو روی هممون دروغ گفته باشه و خودش خبر نداشته باشه؟‌ 

عمان هم

نتانیاهو به عمان سفر میکنه و بعد ایران از عمان انتقاد میکنه که بابا ما رو شما حساب کرده بودیم چرا نتانیاهو رو راه دادید. کی قراره کنار بیان با این واقعیت که دنیا اونطوری که اونا دلشون میخواد نیست؟

نظر من در مورد استقلال

به نظر من این فصل چندتا تیم خیلی عالی توی لیگ هست مثل پدیده و سپاهان و پرسپولیس و تراکتور که استقلال از پس هیچکدوم بر نمیاد. نه تو لیگ و نه توی جام حذفی. و فصل بعد استقلال رو در لیگ قهرمانان آسیا نخواهیم دید. اینهمه طرفدار داره استقلال مثل خودم و جا داره که یکمی در سیستم باشگاهداری خودش تجدید نظر کنه. حداقل الان که شفر توی باشگاه هست باید از تجربیاتش برای آینده استفاده بشه. در حال حاضر که بعیده این تیم به جایی برسه.