نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

Sane

Archive – Sane Lyrics

Step by step, you're gonna make yourself feel better
Buy yeah buy, you're gonna make yourself feel better
Try yeah try, you're gonna make yourself feel ruthless
More yeah more, you're gonna make yourself feel sane
Can't stop looking and you can't stop taking it in
Head's full baby, but you can't stop taking it in
Reach yeah reach, 'til your arms can't reach any longer
More yeah more, you're gonna make yourself feel sane
Numb it again
Television's dead, but you can't stop taking it in
Cover up your eyes, but you can't stop taking it in
Dead dead speech, yeah you can't stop taking it in
Speed it up baby, you gotta make yourself feel sane
Can't stop looking and you can't stop taking it in
Head's full baby, but you can't stop taking it in
Reach yeah reach, 'til your arms can't reach any longer
More yeah more, you're gonna make yourself feel sane
Numb it again

I do believe

Metallica – Cure Lyrics

(Spoken)
The man takes another bullet
He keeps them all within
He must seek no matter how it hurts
So don't fool again

He thinks the answer is cold and in his hand
He takes his medicine
The man takes another bullet
He's been fooled again

Uncross your arms
Take and throw 'em to the cure, say...
I do believe

Uncross your arms now
Take 'em too,and say...
I do believe
Yeah, I do believe

The lies tempt her she follows
Again she lets him in
She must believe to fill the hollow
She's been fooled again

Uncross your arms
Take and throw them to the cure, say...
I do believe

Uncross your arms now
Take 'em too,and say...
I do believe
Oh yeah, I do believe

Betting on the cure
It must get better than this
Betting on the cure
Yeah everyone's gotta have the sickness
'Cause everyone seems to need the cure
Precious cure

Betting on the cure
'Cause it must get better than this
Betting on the cure
Yeah everyone's gotta have the sickness
'Cause everyone seems to need the cure
Precious cure

I do believe

Betting on the cure
It must get better than this
Need to feel secure
Yeah it's got to get better than this, this, this
It must get better than this
Betting on the cure
Everyone's gotta to have the sickness
'Cause everyone seems to need the cure

I do believe

بدآموزی

از اونور خیابون سیگارمو گذاشته بودم رو لبم که روشن کنم و چون هم باد میومد هم باید از خیابون رد میشدم روشن نکرده بودم. از خیابون همونطوری سیگار خاموش به دهن رد شدم. اونور خیابون که رسیدم یه آقایی خیلی خیرخواهانه اومد جلو سیگارشو آورد جلو گفت باد میاد! بیا با این روشن کن. گفتم نه دستت درد نکنه با فندک روشن میکنم. اینم خلاصه از جالبترین بخشهای تعامل امروز من با مردم ناشناس!

من از کی حمایت میکنم؟

من از کیم حمایت میکنم. البته ایشون هم در این مدتی که به صندلی قدرت تکیه زده یه کارایی کرده. یکی اینکه چندتا آزمایش هسته ای انجام داد. یکی اینکه موشکهای خودشو ارتقا داد و آزمایش کرد که بابت این دوتا تا حالا فقط یکمی گویا در مرز کره جنوبی بگی نگی یکمی زمین تکون خورد و یه حالت مشکوک به زلزله رخ داد که البته خون از دماغ کسی هم نیومد. البته کیم عموی خودش رو هم اعدام کرده و مشکوک به قتل برادر ناتنی خودش هم هست. عموی خودشو که به نظر من احتمالا درست اعدام کرده چون بعیده از اینگونه اشتباهات بچگانه تو حزب کیم سر بزنه. عامل قتل برادر ناتنی خودش بودن هم که هنوز ثابت نشده. پس تابحال کیم کارنامه قابل قبولی از خودش بجای گذاشته. من ترجیح میدم در این وضعیت هرکی هرکی به حمایتهای همه جانبه خودم از کیم ادامه بدم!

کی به کیه؟

مدت نسبتا طولانی میشه که جمهوری اسلامی و روسیه به هم اعلام دوستی کرده اند. جمهوری اسلامی و روسیه هر دو از بشار اسد حمایت کرده اند. ترامپ علیه جمهوری اسلامی موضع گیری کرده. ترامپ حتی قبل از ریاست جمهوری خود به روسیه ابراز علاقه کرده. بشار اسد برای بار سوم از سلاح شیمیایی استفاده کرده. بشار اسد دو دسته مخالف داره. یک دسته داعش و یک دسته شورشیان سوری. شورشیان سوری در دوره ای توسط آمریکا و ترکیه آموزش دیده و حمایت میشدند تا علیه داعش بجنگند. الان داعش هنوز از بین نرفته اما ضعیفتر شده. هر از چندگاهی یک انفجاری در جایی از اروپا رخ میده و داعش مسوولیتشو برعهده میگیره. بسکه اروپایی عضو داعش شده! ترامپ که به روسیه اعلام نزدیکی میکرد پا رو قلب روسیه گذاشته و به بشار اسد حمله موشکی کرده. اونهم به علت استفاده از سلاح شیمیایی. اما خب اینهمه طرفداری جمهوری اسلامی از بشار اسد که کلی هم تلفات برای ایران در سوریه بجا گذاشته به خاطر چیه؟ تا بحال واضح ترین پاسخی که شنیده ایم این بوده که سوریه در جریان جنگ تحمیلی از ایران حمایت کرده بوده. یعنی حمایتهای پدر بشار اسد. این قضیه بین سوریه و ایران و روسیه و آمریکا تمام نمیشه و کشورهای دیگری هم در این جریان دخیل هستند. از جمله ترکیه و عراق. ترکیه که به نظر میرسه هر چی آمریکا بگه همونه اما همین ترکیه در کمتر از دو سال گذشته چندین بار علیه چندین جا موضع گیری کرده. ترکیه یکبار علیه آمریکا موضع گیری کرد که انگار قضیه بعدش حل و فصل شد. ترکیه یکبار هواپیمای روسیه رو که در مرز ترکیه ویراژ میداد مورد هدف قرار داد، کاری که حتی آمریکا هم جرات نکرده بود انجام بده. ترکیه در حال حاضر به شدت با بعضی کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا کشمکش داره. ترکیه چندین بار علیه جمهوری اسلامی هم موضع گیری کرده بود که باعث دعوت سفیرش به وزارت خارجه شد. ترکیه سر یک مسائلی هم با عراق مشکل داره. خب از مشکلات ترکیه با همه جا که بگذریم میرسیم به بشار اسد. واقعا بی لیاقت، واقعا بی مسوولیت، واقعا وحشی، واقعا بیشعور، واقعا خودخواه، واقعا معلومه عمده دردسر تو منطقه زیر سر کیه. زیر سر بشار اسد. در چنین شرایطی ترامپ خوب حمله کرده واقعا. دیگه وسط دعوا سلاح شیمیایی خیرات کردن چیه؟ دیگه چی واسه مردم سوریه باقی مونده که بخوان سرنوشت خودشونو تعیین کنن. بابا کوتاه بیاین. البته سخنگوی وزارت خارجه ایران هم دیروز پریروز این حمله شیمیایی رو فارق از اینکه مسوولینش چه کسانی هستند محکوم کرد. البته مگه غیر از اینه که مسوول این حمله در رسانه های داخلی نمیتونه بشار اسد باشه. خب جا داره بشینیم فعلا باقی سریالو نگاه کنیم ببینیم آیا رسانه های داخلی در ادامه چه روشی رو در پیش میگیرند. 1) ممکنه حمله شیمیایی رو فراموش کنند و به محکوم کردن حمله ترامپ به سوریه بپردازند که خب خیلی از همه سناریوها محتملتر به نظر میاد. به این ترتیب حمله شیمیایی خودبخود فراموش میشه! 2) ممکنه به زودی مشخص بشه که حمله شیمیایی کار داعش بوده و نه بشار اسد که در اونصورت ترامپ باید به خاطر حمله بیخودکی به بشار اسد محکوم بشه اما چون اونا ابرقدرت بی مسوولیتن اون اتفاق نمیفته. 3) معلوم شه ارتش بشار اسد مسوول حمله شیمیایی بوده که در اونصورت سانسور خبری صورت بگیره. بابا مگه الکیه ما به خاطر بشار اسد شهید دادیم. البته جا داره در اینجا یه اتفاق دیگه ای رو هم که چندین ماه پیش افتاد از یاد نبرم و اون مذاکرات صلح سوریه هست. در جریان این مذاکرات وزرای خارجه آمریکا، روسیه، انگلیس و چند کشور دیگر (وزیر خارجه ایرانو هم زورکی بردند) جلساتی برگزار کردند که طی اون قرار شد تو سوریه آتش بس بشه! یه هفته بعدش یکی به ارتش سوریه حمله کرد به طور اتفاقی. بعد روسیه زد زیر همه چی و چار موتوره شروع کرد به قسمت شرقی شهر حلب حمله کرد. بعدش یه جاهایی از داعش خالی شد و بعدش به احتمال قریب به یقین بشار اسد برای بار سوم به بچه های بی گناه حمله شیمیایی کرد. چه لزومی در این حمله شیمیایی بود؟ جا نداره روسیه و ایران بیشتر فکر کنند که اگر مسوول این حمله ها بشار اسد بوده باشه باید دست از حمایت خودشون از بشار اسد سریعتر بردارند؟ اما اصلا چطوری قراره معلوم بشه مسوول این حمله ها چه کسانی بوده اند؟ اگر این بار سومه که حمله شیمیایی شده و مسوول این حمله ها بشار اسد هست چطور تابحال کسی بهش چیزی نگفته؟ اگر مسوول این حمله ها داعش هست، داعش با اون در پیتیش دیگه سلاح شیمیایی از کجا آورده؟ اینه که خیلی واضح و شفاف مشخص میکنه که چی؟ که یکجای سیاست این دنیا داره به شدت میلنگه!

آینده فوتبالی رامین رضاییان

همینجا از رامین رضاییان درخواست میکنیم که ناز کردن رو کنار بذاره و به تیم محبوب پایتخت یعنی استقلال بپیونده که میتونه در نوع خود نقل و انتقال بسیار بجایی هم برای ایشون و هم برای استقلال و هم برای فوتبال مملکت باشه.

ساده نبودن دنیا

دنیا جای ساده ای نیست. یعنی اگر کسی سهل انگاری کند و دنیا را جای اعجاب انگیزی به حساب نیاورد یک جای تفکرش به شدت ایراد دارد. از خودمان و بدنمان و دی ان ای که بگذریم و فرض کنیم این زندگی همانطور که به ما داده شده است حق زیستنش را بدون فکر کردن به آن داریم، میرسیم به چیزهایی که با آنها در ارتباطیم. به عنوان مثال همین اینتزنت! یا خیلی از تجهیزات، علوم و داروهایی که اگر بگردید شخص خاصی را پیدا نمیکنید که بتوان به طور صد درصد حق اکتشاف و یا اختراعشان را به او داد. همیشه البته افرادی بوده اند مثل ابو علی سینا که اکتشافات زیادی انجام داده اند اما همان نابغه های عصر خودشان را هم اگر بنگری در قیاس با نوابغ اعصار بعدی اختراعات و اکتشافاتشان به مراتب از درجه اعجاب انگیزی کمتری برخوردار بوده است. ساده نبودن دنیا به جایی میرسد که اکنون هیچ شخص خاصی را نمیتوانی پیدا کنی که از همه جوانب و زوایای جامعه بشری سر در بیاورد. شاید در گذشته اینگونه نبوده باشد اما حالا حتی زیر شاخه ای از زیر شاخه ای از علوم را نیز نمیتوان پیدا کرد که شخص خاصی به همه جوانب آن اشراف داشته باشد و یا حتی همه سر فصل های آن را حفظ باشد. از علوم که بگذریم، همه عالمان را که بررسی کنیم هیچیک از آنها را نمیتوانید پیدا کنید که به تمامی زوایای تکنولوژی های مربوط به رشته تخصصی خودشان اشراف داشته باشند. به تکنولوژی که برسیم و هر تکنولوژی را که مورد بررسی قرار دهیم متوجه میشویم که در هر پروژه بعضا هزاران نفر دخیل هستند و هیچیک از این هزاران نفر را نمیتوانی پیدا کنی که به تمامی زوایای تکنولوژی تولید شده توسط گروه خودش هم اشراف داشته باشد. همه این حرفها به این معنی که جامعه بشری امروزه به جایی رسیده است که نمیتوان نسبت به دنیای پیرامون احساس کوچک بودن نکرد. شاید هزار سال پیش هم آدمها چنین احساساتی را داشته اند مثلا خیلی از بناهایی که هزاران سال پیش ساخته شده اند و با تکنولوژی ناقص آن زمان بناهای عظیم و سقف داری بوده اند به نوعی برای خود نماد و سمبل عظمت یک امپراطوری را بوده اند. اما آیا یک بنای عظیم مسقف میتواند نماد خوبی برای عظمت یک امپراطوری باشد؟ آیا در مواجهه با همه اینها بهترین حرفی که میتوان گفت همان نیست که " تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همین که نادانم؟ " بدیهتا کسانی که به خاطر بناهای عظیم الجثه  امپراطوری خود باد به گلو می انداختند تفاوتی ندارند با کسانی که به بهانه های واهی دیگری من جمله سلاح های پیشرفته ارتش خود باد به گلو می انداختند و تفاوتی ندارند با کسانی که به خاطر سیستم عامل پیشرفته شرکت خود باد به گلو بیندازند!!! البته همواره جنبش هایی نیز بر خلاف این باد به گلو اندازیها در دنیا وجود دارند که خود نه تنها از عجایب روزگار هستند بلکه به ما یادآوری میکنند با وجود سنگینی خواب عمیقی که بر جامعه امروزی تحمیل شده است هنوز انسانهای بیداری نیز زندگی میکنند. انسانهای بیداری که چه بسا در قبال بیداری خود درآمد نیز کسب میکنند اما مگر چه ایرادی دارد؟ همه به نوعی به کسب درآمد محتاجند. راه خیلی دوری نمیخواهم بروم. بگذارید از "جنبش متن باز" در زمینه برنامه نویسی کامپیوتری که بیشتر آشنایی دارم مثال بزنم. همه اینها ما را به دریچه ای دیگر رهنمون میسازد. دریچه ای از زندگی به نام علوم انسانی که خود از دیدگاه گسترده بشر پنهان نمانده است. به نظر شما چه فرهنگ روزمره ای را میتوان اتخاذ کرد تا در مواجهه با پیچیدگیهای دنیای امروز خطاهای کمتری را مرتکب شد؟ بدیهتا خطا اجتناب ناپذیر است. همانطور که چشم ما نقطه کور دارد، مغز ما نیز نقطه کور دارد. خیلی از باورهای عامه را نمیتوان آنطور که دلمان میخواهد در همه زمینه ها عمومیت بخشید. همانطور که برای پدر و مادرهای ماها در مواجهه با اینترنت و کامپیوتر چیزهایی در نهایت روزمره میشود و چیزهایی نیز وجود دارند که آنها هرگز نخواهند توانست به آن راهی پیدا کنند. اما آیا ما که توانسته ایم به بسیاری زوایای پنهان از اینترنت و کامپیوتر در مقایسه با پداران و مادران خود دست پیدا کنیم خیلی هنر کرده ایم؟ آیا پدران ما بیشتر هنر نکرده اند که در آویزان کردن پرده از دیوار و سقف هنوز نسبت به ما توانایی کاملتری دارند؟

تف!

پیش پای شما توی تاکسی داشتم میومدم خونه که یک جوونی پشت فرمون داشت برام شرایط زندگیشو تعریف میکرد. من با کسی شوخی ندارم. من اگر در شرایط زندگی اون بودم تا حالا یا معتاد شده بودم یا خودکشی کرده بودم اما خب. اون هم زن و بچه داشت هم وضعش خوب نبود من هم تنها کاری که از دستم براش بر میومد این بود که باقی پولمو نگیرم. دلم میخواست یه سوالی بپرسم از هر ... ای که داره این مملکتو میچرخونه که مسلما من نیستم. یه آدمی مثل اون که یکسال تمام کشاورزی میکنه و در نهایت کل محصولشو ده میلیون تومان میخرن که خرج زندگیش هم در نمیاد و از کشاورزی زده میشه میاد تهران مسافرکشی شب تو ماشین میخوابه تا خرج زن و بچه اش رو بده، کجای کارش تو زندگی اشتباه بوده؟ چرا همچین آدمی نباید بتونه حداقل زندگی خودشو تامین کنه؟ جدی دارم میپرسم ها. خیلی هم جدی! جا داره حسن به خوبی گوش کنه که من اگه از این به بعد دیگه کلا رای نمیدم واسه چی از این به بعد دیگه کلا رای نمیدم! طبق توضیحات ایشون پول یارانه ای که به خانواده سه نفریشون میدن صرفا پول دکتر بردن بچه شون میشه و ایشون البته میگفت که اگر تا حالا منم مثل خیلی از فامیلام معتاد نشدم فقط به خاطر بچه ام بوده. من نظرم اینه که قشنگ نیست اگر بگم تف تو این مملکت! پس نمیگم! اما بذار بگم تف! که اقلا یه کار مثبتی کرده باشم!

الان متوجه شدم (کفتر)

من الان متوجه شدم که چه اتفاقی افتاده چون کفتر از روی دیوار بعد از مدتی حذف شد! اتفاقی که افتاده یک ایراد ساده برنامه نویسی بوده. بذارید بیشتر توضیح بدم خودتون متوجه میشید. اون لینک حذف رو که میزنی از کلاینت یک درخواست میره به سمت کنترلچی نرم افزار وب که یعنی چی؟ که یعنی آگهی رو حذف کن. اما بعدش جی؟ بعدش باید کنترلچی پس از ثبت درخواست حذف، درخواست اچ تی تی پی رو به یک صفحه ریدایرکت کنه. که اون اتفاق بدرستی نیفتاده. یعنی درخواست اچ تی تی پی بعدش به صفحه 404 رفته. چه محملاتی! خب حالا که همه متوجه شدید چه اتفاقی افتاده بذارید توضیح ندم که اچ تی تی پی چه هدر هایی داره و در چه لایه ای از شبکه هست. برید حالشو ببرید. اصلا هم به من مشکوک نشید که تمامی این قضیه کفتر و اینها ساختگی بوده و من فقط میخواستم عکس کفتر بلژیکی رو معروف کنم چون در اونصورت هیج سودی نصیبم نمیشده. خب دیگه شب بخیر.

آگهی کفتر

همین الان یک نفر داره به طور مکرر روی دیوار آگهی انواع و اقسام مختلف کفتر میذاره و همینطور هم داره ایمیل منو استفاده میکنه. حالا دو حالت داره. طرف یا منو میشناسه و داره از طرف من آگهی کفتر میذاره یا نمیشناسه! منم تا حالا درخواستی دریافت نکردم مبنی بر اینکه کسی کفتر میخواد. اگرم کسی کفتر بخواد راهی ندارم به بنده خدا خبر بدم کسی به کفتر های ایشون علاقه مند شده. منم که راهی ندارم به طرف بگم بابا اینقدر از طرف من رو دیوار آگهی کفتر نذار! این البته اولین آگهی نیست که از طرف من روی دیوار گذاشته میشه ولی خب واقعا نمیدونم با این آگهی ها باید چه کرد. نزدیک به یکسال هست که از طرف من داره آگهی گذاشته میشه رو دیوار. آگهی های قبلی البته میز و صندلی، میز کامپیوتر، خود کامپیوتر و در یکی دو مورد هم از طرف من کسی آگهی "شورت" گذاشته بود رو دیوار که خود دیوار با من تماس گرفت که اگر این آگهی برای مزاحمت باشه با من برخورد میشه که منم در جواب جا داشت بگم آگهی شورت یا تو دیوار قبوله یا نه. اگه قبوله که پس واسه چی با من تماس میگیری؟ اگه باعث مزاحمته که خب از اول پاکش کن واسه چی تهدید میکنی؟ به هر حال منم از اون به بعد همش دارم لینک این آگهی از طرف من نیست رو تو ایمیلم میزنم و دیوار هم همه رو به سمت صفحه خطای 404 این صفحه یافت نشد هدایت میکنه. خلاصه موندم این وسط که نه راهی وجود داره که این دوست عزیزمون رو از گذاشتن آگهی با ایمیل من منصرف کرد. نه راهی وجود داره که رو دیوار اعلام کرد این آگهی رو من ثبت نکردم. و از همه مهمتر! دیوار هم بعضا داره تهدید میکنه. از همه این حرفها گذشته این عکس آگهی کفتر هست. شخص مورد نظر یا پست رو دیده یا نه. اگر دیدی که این پست رو به شما اختصاص دادم چون کفتر بلژیکی تابحال ندیده بودم و عکسشو گذاشتم همه ببینن. از این به بعد هم لطفا از ثبت آگهی به ایمیل من منصرف شو. لااقل اگر منصرف نمیشی همون شورت کافیه لازم نیست آگهی چیز دیگری بذاری...