نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

فراموشی

در فراموشی ما بیخبران حیرانند

چون که خاموش نشستیم، فراموش شدند

...

بیخبر، خرم و خوشدل سر غوغا کردیم

مست، از گریه هر ثانیه دمنوش شدند

...

چون که گریان ز همان ثانیه بی جان گشتند

باز از بهر رضای همه مدهوش شدند

...

چون همه باز ز رنگ دگری پژمردند

با تو دیوار سخن گفت، سیه پوش شدند!

...

بس که بهر دل خود با تو سیه پوشیدیم

خصم هر قافیه، بد قافیه بر دوش شدند

...

دین و دل را خبری نیست، قماری برپاست

ختم هر قافیه بر فتنه هر قافیه سرپوش شدم

...

با تو روز دگری باز سخن میگفتم

حرف فردا نزدی، سالم و بیهوش شدم!

پیام من به پروین اعتصامی

آفرین پروین، آفرین پروین، آفرین پروین، آفرین پروین....

کفشدوزک!

امروز میدونید چی شد؟ صبح که از خواب بلند شدم، قبل دمبل رفتم تو بالکن که گلدونارو آب بدم، دیدم یه کفشدوزک داره رو حصیرای جلوی بالکن راه میره، دیگه نمیدونستم چجوری باید بیشتر خوشحال میشدم!

یاشاسین!

تیراختور چرا اینطوری شد پس؟

Raise the Knowledge

Revolution is internal. Evolution isn't over, isn't over, I am walking in the balance, I am ready to uncover, Evolution is preparing "ALL OF US",  "MAXIMUM SURPRISE"!

درباره تاریخ ایران

و جا داره قویا عنوان کنم، که اگر کلا وبلاگ به دردی میخورد، به درد همین چیزی که من الان نوشتم میخورد! من اونی بودم که شعبون بی مخو از سد راه یک ملت برداشت، و هر ایرانی که ندید و یا نفهمید و یا ندانست! به خودش ظلم کرد، نه به من!

خبر بد برای ولادیمیر پوتین!

آهاااای ولادیمیر! نیچه کجا شایسته رتیلان است؟

امروز بیست و هفتم اردیبهشت

امروز بیست و هفتم اردیبهشت همان کاری را که باید انجام دادم همانطوری که باید تمام میکردم و از امروز به بعد کار مهمتری در زندگی نخواهم داشت جز آنچه خویشتن خویشم را پیش خدا سرافکنده نکند!

در روزنامه نیییسسسسسسسست!

امروز تیتر اول از حسن روحانی نوشته که امروز شریک مورد اعتماد جامعه بین المللی هستیم، به نظرم جا داره ایشون یه دنده معکوس بکشه و توجه کنه که داره خیلی تند میره بیجهت. سرعت مجاز یکم محدودیتش بیشتره! به عنوان مثال من اگر جای حسن روحانی بودم صبر میکردم اول با موفقیت و با اقبال عمومی دو دور از ریاست جمهوریم تموم شه بعد اون حرفارو میزدم. چیه این سریاله که پارسا پیروزفر توش نقش یه سروان ایرانی رو در طول جنگ جهانی دوم بازی میکنه که درد و رنج میکشه به دلایلی! به نظرم اون سریال هم بازیگرش خیلی خوب بازی میکنه و هم کارگردانش خیلی خوب به جزیئات وقایع دقت کرده، حالا چه میدونم اگه خداااای نکرده، خدااااای نکرده، یکی پس فردا اومد گفت، دااسسس چرا به سناریو نویسش توجه نکردی؟ همه کارا که مال کارگردان نیست! هه هه هه هه! خب اصلا از همه عوامل این سریال باید تشکر کرد، خب اصلا از تولید کننده دوربینشم باید تشکر کرد. بعدش رییس قوه قضاییه یه چیزی گفته که امروز مسئله فلسطین مساله اول جهان اسلام است، من با اون حرف مخالفم! به نظرم به طور کلی ایشون جهان اسلامو با یه چیز دیگه عوضی گرفته! چون به هر حال بعیده که امیر مومنان هم توجه خاصی به دین سیاسی میورزیده، پس لذا بعید است که یک مساله سیاسی بتواند مهمترین مساله جهان اسلام باشد! ذت زیاد!

یو اف سی صد و نود و هشت!

یو اف سی صد و نود و هشت هم انگاری تموم شده و میوچیچ موفق شده وردوم رو تو برزیل شکست بده و صاحب کمربند بشه! عجب خبر عجیبی! حالا احتمالا باید منتظر تکرار این مسابقه باشیم و یا مسابقه میوچیچ با ولاسکز؟ و یا مسابقه ولاسکز با وردوم؟ تصمیم یو اف سی در مورد مهمترین فایت سنگینوزن بعدی خیلی چیزهارو روشن میکنه! شاید حق میوچیچ باشه که ولاسکز ابتدا با وردوم مسابقه بده، اما شاید حق ولاسکز باشه که یه راست با میوچیچ مسابقه بده! شایدم حق وردوم باشه که صرفا یه فرصت دیگه به دست بیاره! اونم برابر ولاسکز! به هر حال به نظرم منطقی تر میاد که بعد ولاسکز و وردوم مسابقه بدن، و برنده اونها با میوچیچ مسابقه بده، البته من خودم ترجیح میدم که تا اون موقع میوچیچ یه فرصت دیگه هم مقابل مثلا شاید آلیستر اوریم بدست بیاره! من که ترجیح میدم میوچیچ با اوریم مسابقه بده، و ولاسکز با وردوم و بعد برنده هاشون با هم! شایدم برعکس، شایدم برعکس، شایدم برعکس!

مومنت آف تروث!

من از همینجا از همه خوانندگان این وبلاگ که تمام هم غمشون اینه که من با نشتیات به خاتمی لطمه بزنم، عذر خواهی کنم، ببخشید، من خود خاتمیم که این وبلاگو مینویسم، من چون میدونم همه ازم بدشون میاد به خودم تو نشتیات فحش میدادم که اصلاحطلبا پیروز شن، من حتی به ننه خودمم رحم نکردم! ببخشید من خاتمی نیستم، فقط خواستم یه وقت کسی وهم ورش نداره که خاتمی نویسنده نشتیاته، ممنون !

خب دیگه لیگ تموم شد و استقلال خوزستان قهرمان شد! به نظرم که واگیا یاشاسین ایستیگلال خوزستان! مسوولین خوزستانم بهتره دقت کنن که این تیم فصل بعد آش و لاش نشه و یه حضور آبرومند در آسیا داشته باشه! استقلال واگیا شانس آورد که گل دومو از صبا نخورد وگرنه اونطرف تیراختور آماده بود که مک پنش تا زده باشه به ایستیگلال اهواز و سوم شده باشه، البته جا داره همه مسوولین من جمله بازیکنان استقلال فینال جام حذفی رو جدی بگیرن که به هر حال تیراختور هم با این تیم خوب شانس حضور در آسیا رو از دست نده! پرسپولیس که آخرشم قهرمان نشد و من که فقط بازی پرسپولیسو نگاه میکردم دعا میکردم اصلا خبر بازی استقلال نیاد ولی واقعا جا داره فوتبال ما در کل از نظر روحی بیشتر تقویت بشه، بازیکنا همه برن پیش دکتر یه قرصی چیزی بخورن، من واقعا فکر میکنم که جا داشت پرسپولیس امروز چهار پنج تا گل بزنه و در حضور اونهمه تماشاچی قهرمان شه ولی خب، بخت با این تیم یار نبود! تهران بود و دود گازوییل که قهرمان نشد، خوزستان بود و ویسی که قهرمان شد!

خبر بد برای مردم ایران درباره جاریخ!

ببخشید مردم ایران، خدارو هرچقدر قسمش دادیم پولدارمون نکرد! میدونید چرا؟ چون من خودم شخصا احساس میکنم و اعتقاد و ایمان راسخ دارم که سعدی به عنوان یک شخصیت تاریخی برجسته نقش بسیار عظیمتری از مقام معظم رهبری داشته! خلاصه ببخشید، پتانسیل ملی ما در حال حاضر اونقدر نیست. تمامی چیزایی که از این ملیت به ملیتهای دیگر در گذشته نشت کرده اون چیزاییه که از عقل ناقص ملی فعلی ما قویتره! ما باید بریم همون سعدیو بهتر بشناسیم!

در ادامه اثبات ریاضی!

که یعنی چی؟ یعنی ملت ایران با توحید و اگزیستانسیالیسم بیگانه نیست! که یعنی اثبات میشه که حزب الله چیز توحیدی نیست که "اینهمه" قاطی زندگی ایرانیاس!

خبر بدتر برای مقام معظم رهبری!

بنده همان به که ز تقصیر خویش، عذر به درگاه خدای آورد

ورنه "سزاوار خداوندیش"، کس نتواند که بجای آورد!

خبر بد برای اوباما!

بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش در آورد همه شب نیارمید از سخنهای پریشان گفتن که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین، گاه گفتی خاطر اسکندری دارم که هوایی خوشست باز گفتی نه که دریای مغرب مشوشست سعدیا سفری دیگرم در پیشست اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم. گفتم آن کدام سفرست? گفت گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی بروم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم و بدکانی بنشینم .

انصاف ازین ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند، گفت ای سعدی تو هم سخنی بگوی از آنها که دیده‌ای و شنیده‌ای گفتم


آن شنیدستى که در اقصاى غور

بار سالارى بیفتاد از ستور

گفت چشم تنگ دنیا دوست را

یاقناعت پر کند یا خاک گور

ناشکریهایییی حکومت ایران!

میگم جا داره به حکومن ایران یه مطلبیو خاربشان کنم که، من با این عقل ناقصم از همتون در همه زمینه ها بهتر میفهمم، نشد که هر جا دلتون خواست یه آب سرد کن بزنید فک کنید ترکوندید که! البته صرفا در زمینه واردات خوب عمل میگنیدا! هنر دیگه ای ندارید اصولا! در زمینه فروش نفتم که خب نفتو به هر جا مفت بدی خریداره دیگه!

درباره سیاست

وقتی از سیاست حرف میزنیم همیشه دادگاهی برپاست، همیشه متهمی وجود دارد، همیشه کسی شاکیست، همیشه وکیل مدافع و قاضی وجود دارد، همیشه داروغه و زندانبانی هست، اما دست روزگار همه آنها را میچرخاند، کسی میتواند در طول عمر خود هم شاکی باشد، هم متهم، هم وکیل مدافع، هم قاضی، هم زندانی، هم زندانبان، هم داروغه و هم معدوم!

اثبات ریاضی

اگر فلسفه معنایی میدهد پس حتما معنویتی وجود دارد! اگر معنویتی وجود دارد پس حتما ادبیات معنی میدهد زیرا که تاریخ ادیبان زیادی را به خود پذیرفته است، اگر تاریخ معنایی نداشته باشد پس حتما دین هم دروغ است چرا که ما همه پیامبران را نیز از تاریخ شناخته ایم!

یاشاسین تیراختور، یاشاسین قلعه نوعی، استقلال حواستو جمع کن!

خب همه دید که چطور تیراختور استقلالو شکست داد و من که خودم در پیت بودم هیچی، خیلی هم درپیت تر و ضایعتر شدم! جا داره که استقلال از بازی بعدی اقلا امتیاز بگیره که به آسیا برسه!

یاشاسین!

دیشب و در دور برگشت از دور نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید با یک گل منچستر سیتی رو شکست داد و به فینال رسید تا یک فینال تمام مادریدی تمام اسپانیایی رو شاهد باشیم. یاشاسین رئال مادرید، یاشاسین اتلتیکو مادرید، یاشاسین مادرید، یاشاسین اسپانیا، یاشاسین گرت بیل که توپو خیلی جالب کات داد رفت کنج دروازه و اصلا اونطوری که فلدوشی پول گفت گل به خودی نبود! در ضمن دیشب خواب دیدم که پرسپولیس گسترش فولادو با سه گل شکست داد و رفت صدر جدول که خیلی خواب ناراحت کننده ای بود! مگه اینکه خوابم چپ از آب در بیاد که خب در اون صورتم خیلی بدم نمیاد! خب دیگه!

لیگ قهرمانان اروپا

دیدید اتلتیکو چکار کرد؟ اتلتیکو چکار کرد؟ اتلتیکو هم تونست خیلی ریلکس فوتبال بازی کنه و هم تونست ریلکس بازی کردنو با شل بازی کردن عوضی نگیره! یعنی اگر تیمی بتونه هم ریلکس بازی کنه و هم محکم که اون دیگه اصلا خیلی عالیه که! ما خودمون دیشب دیدیم که همجون جیزی هم ممجنه اما همیجه اجواق نمیافده! یاشاسین اتلتیکو! البته مطمعنم که خواسته قلبی گواردیولا و بایرن مونیخ خاتمی نیست اما خب متاسفانه این تیم فعلا در یک همچون وضعی به سر میبره!

درباره آبروریزی

درباره آبروریزی میگم یه چیز جدید گفتم، میگم، اگه سر کسی داد بزنی یا به یارو بد و بیراه بگی، یا حالشو خیلی بدجور بگیری و اون داد یا بد و بیراه یا حالگیری خودش خواه ناخواه به نفع همون یارو تموم شه، اون یارواه که آبروریزیه، نه اونی که داد زده یا بد و بیراه گفته یا حالگیری کرده، بد میگم؟ حالا جا داره ملت شهیدپرور ما هم همه به این نکته بیشتر توجه کنن!

قبل از دور برگشت دور نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا

قبل از این دو بازی جا داره که برای خاطر خود اروپاییهایی که از خاتمی اصولا خیلی بدشون میاد یک بار دیگه تکرار کنم که سولاخ باد خاتمی، سولاخ باد خاتمی، سولاخ باد خاتمی!

جا داره اذعان کنیم

جا داره اذعان کنیم که سید مهدی رحمتی در دقایق پایانی الحق والانصاف عجب شیرجه دو امتیازی برای استقلال زد و این صدر نشینی در تعطیلات لیگ چقدر به استقلالیها چسبید! بخصوص که پرسپولیسیها هم روز به روز داره اعصابشون خوردتر میشه! عجب توانایی های خودشو به رخ کارلوس کیروش کشید رحمتی! عجب شیرجه ای زد این رحمتی (فلدوشی پول، خودتو جم کن!)، به امید قهرمانی اسقلال و سوراخ شدن پلشپولیش!

درباره فضائل احمدینجاد

درباره فضائل احمدینجاد هرچی صحبت شده، بیخود صحبت شده، بی مورد صحبت شده، بیجا صحبت شده، اشتباه صحبت شده، فک میکنم جا داره بیشتر به معایب احمدینجاد فکر کنیم، مثلا اون ضایع ترین ایراد احمدینجاد که هشت سال رییس جمهور بود هنوز نمیدونه رییس جمهور به چی میگن؟ به اون نکته که نه تنها با بقیه درگیر بوپ، حتی با خودشم درگیر بود، از نظرش چیز مهمی در سطح اجتماعی اصلا وجود نداشت که بخواد بهش پرداخته بشه و کل دین و فلسفه رو هم با قیافه پوپولیستی دینی زیر پا گذاشت، به قدری خنده دار ضایع شد که آخر سر اخوان المسلمینم با کفش زد تو سرش، و به قدری خودشو گم کرده بود آخرسر اصلا یه عده از آیین بهاییت و از همجنس گراها و غیره و ذلک بودن که اهمیتشون ثابت شد همشونم رفتن تو پاچه من! اما من میدونی؟ اصلا حوصله ندارم، فک میکنم یه جا باید رفت تو پاچه همشون!

یو اف سی دویست و هفته فایت بین المللی!

یو اف سی دویست تا حالا به کرات فایتاش عوض شده و انگار اینبار دیگه قراره جونز با کورمیه مسابقه بده، در ضمن نوشته شده که در اون هفته چند سری مسابقات دیگه هم هست و اون هفته رو اصلا یو افذسی، هفته فایت بین المللی یو اف سی، نامگذاری کرده که قراره در یه برنامه دیگه هم یوانا جی چک یه مسابقه تایتل داشته باشه، از خنده پاره شدم که دینا وایت هم به اندازه کیم بامزه اس و هفته فایت بین المللی درست کرده، دینا وایت هرکی هستی، هرچی هستی، خدا لبخندو از لبانت کم نکنه! من یکیو که خیلی شاد کردی!

درباره توحید فلسفی

از من سوال شده اسن کلمات توحید فلسفی و اینارو تو از کجات در میاری؟ در پاسخ باید بگم با تعمق در فلسفه نیچه که در چنین گفت زرتشت خودش به شدت انواع مختلف شرک رو که در عمل دیده میشه مورد انتقاد قرار میده! میگه روزگاری جان خدا بود و سپس انسان شد و اکنون به غوغا بدل میشود، آنکه با خون و گزین گویه مینویسد نمیخواهد نوشته هایش را بخوانند! بلکه میخواهد از بر داشته باشند!!! از برداشتهای شخصی خودم از حرفها و نوشته های کیرکگارد! از مقدمه ای که کیرکگارد درباره ابراهیم پیامبر مینویسه. از اینکه هم دین در طول تاریخ مهم بوده و هم فلسفه! مگر زندگی شهر هرته که در نهایت دین راسخ و فلسفه بخوان درباره دو چیز متفاوت تاثیر تاریخی ایجاد کنند؟ پس من اصولا معتقدم اگزیستانسیالیسم، همون اندیشه ای هست که پیامبران ابراهیمی به عنوان توحید از آن یاد میکردند. چرا؟ چون هم دین و هم فلسفه به نوعی جامعیت بخشیدن به ابعاد شخصی و اجتماعی حیات بشر هستند! پس هردو باید با هم به طور موازی در یک راستا قرار بگیرند. اگر ما بدونیم که فیلسوفی درباره زندگی حرف عمیقی زده چون از شکست دین، و از تبدیل شدن تلاشهای پیامبران به عقاید پوپولیستی و نیهلیستی مخرب، و از ملا لغتی بازی در آوردن درباره دین گله کرده، اگر من بدونم که فیلسوفان بزرگی به مانند نیچه از برخی کمبودهای فکری جوامع بشری زمان خود کله میکردند و سپس بدانم فیلسوفانی چون کیرکگارد تلاش میکردند فلسفه را در راستای وقایع دینی بسنجند، و بدانم تلاشهای فعلی فلسفی در زمینه زبان شناسی به دلیل تلاش برای گشودن همان درهاییست که نیما یوشیج میگفت، دستها میسایم تا دری بگشایم، بر عبث میپایم، در و دیوار به هم ریخته شان، بر سرم میشکند! اگر بدانم تلاشهای عرفانی و علمی و ادبی بسیاری از بزرگان تاریخ ما در همان راستا بوده است، و سپس دل ببندم به اخلاقها و سکنات پوپولیستی، و دین سیاسی که برخی سیاستمداران گذشته ما، من جمله احمدینجاد دنبال کرده اند و بی توجهی کنم به همه آنجه میدانم، به خود و به روح خود و به هویت خود ظلم کرده ام! ظلمی نابخشودنی در پیشگاه خداوند!

از من سوال شده!

از من سوال شده باز که دااسسس اگه بازی بعدی که استقلال باتیراختور بازی داره باخت چی؟ در جواب باید بگم، روزیگار گددااار، بیبین چه بازیهایی بر سر آدم میاره زیندگاااانیییی! من واقعا عادت دارم، حالا مثلا از بچگی هم که من استقلالی بودم یادمه که یه بار استقلال اوضاعش درام شد، همه بازیکناشم از دست داد رفت دسته سه، بعد با سوکو موروخوف دوباره برگشت، چرا؟ چون احتمالا به خاطر اونکه استقلال قخرمان آسیا شده بود! چه میدونم والله، شاید یه یزیدی چیزی چوب لای چرخ استقلال گذاشته بوده! خب حالا که چی؟ هر بازیکنی برای تیم خودش زحمت میکشه، اینگونه سوالها در ذهن من شائبه پرسپولیسی بودن بعضیارو ایجاد میکنه و همونطور که میدونیم پرسپولیسیا چون از نظر روحی مشکل دارن اصولا نمیتونن امسال که سال اگزیستانسیالیسم و توحید فلسفی نامگذاری شده حتی خیلی خوب تحمل کنن. یعنی اصلا مشخصه که حتی در صورت قهرمانی هم پرسپولیسیها نمیتونن امسالو تحمل کنن، یعنی پرسپولیس از همون موقع که احمدینجاد رفت تو شهرداری با مشکل مواجه شد! حلا سر همرو درد نیارم، اصلا مربی تیراختور استقلالیه و با این تیم نتایج درخشانی در آسیا کسب کرده، هم همیشه استقلال و تیراختور در راستای اینکه خلا تیمی همو از جهت بازیکن پر کنن و به شادابی لیگ کمک کنن خیلی خوب با هم همکاری کردن، اینه که خواستم بگم مشکلی نیست همه متوجهن که من استقلالیم و اگر تیراختور ایستیگلالم شیچست بده براش هم مهم هست و هم به برد نیاز داره اما به هر حال رقابته دیگه! من درک میکنک، من پرسپولیسی نیستم! من جا داره اصلا اعلام کنم که نمیدونم چه حکمتی داره که هر وقت لیگ تعطیل میشه استقلال میاد صدر جدول؟ شاید خدا داره زمینه آدم شدن پرسپولیسو فراهم میکنه!

در مورد تیرلختور

از من سوال شده که چرا میگی تیراختور؟ چرا نمیگی تراکتور؟ در پاسخ باید بگم که محض ارا! من نه تنها به عنوان یک نشتیاتی تمام عیار مطمئنم که از این باشگاه شکایتی بابت این نام دریافت نکردم، بلکه حتی یادمه اون موقعی که کلشون با پرسپولیس بالا بود هم هوادارای این تیم تیمشونو تیراختور تشویق میکردن، خوشم اومد که یک نوع هویت تیمی جدیدی در کشور بوجود اومد که توانست عیار خودشو سالیان پیاپی حفظ کنه! به نظرم تیراختور خیلی کار بزرگی کرد. من که اصلا با نام تیراختور خیلی حال کرده بودم، هرکی هم که هنوز درگیر اینه که حتما باید به جای خ از ک استفاده کرد به نظرم آدم ملا لغتی کله پوکیه!

نامگذاری امسال

خیلی خب دیگه، حالا که به اینجا رسید جا داره که از طرف خودم امسال رو نامگذاری کنم. دوست دارم که امسال رو سال اگزیستانسیالیسم و تو حید فلسفی نامگذاری کنم، امکان حرکات پوپولیستی و نشتی های تنبل گرایانه در نامگذاری به حداقل رسیده، اما خب فراری از پوپولیستا نیست، جهت کاهش هرچه بیشتر دردسرهای پوپولیستی به همه مردم نشت میکنم که خودتون مثل بچه آدم از عربستان و اوباما که نهایتا تو عربستان فرود اومد دوری کنید، جا داره یک بار دیگر بگیم یاشاسین تیراختور، یاشاسین ذوب آهن، یاشاسین!

ایف میف!

در سی ان ان بود که این مغز کامپیوتری اف سی و پنج که گویا دو هزار و پونصدتاش چارصد میلیارد دلاره! ، میگن انگار مغز این هواپیما تو نرم افزارش مشکل داره، معلوم نیست تا سال دو هزار و نوزده درست شه! خواستم از همین الان به دانلد ترامپ اخطار داده باشم که اگه فردای روزی خلبان خواست شلیک کنه، تو یه موقعی که تو اوج هیجان بود یهو الکی بوق زد که بال هواپیما آتیش گرفته خلبان دست و پاشو گم کرد هواپیمارو با مغز کوبید تو تیر چراغ برق، من هسچ مسوولیتی قبول نمیکنم!

شخص چندم؟

تقصیر خودشان نیست. به شخص سوم زیادی علاقه دارند. یعنی همیشه که نه. بعضی وقتها هم به شخص سوم بی علاقه اند. البته این بی علاقگی خود بیش از هر چیز نشانه علاقه بیش از حدشان است. خلاصه میگفتم. به شخص سوم زیاده از حد علاقه دارند. از ابتدای زندگی هم علاقه داشتند همه انشاهایشان را شخص سوم بنویسند. همینطور بود که سال به سال خقتشان میکردند که تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟ و آنها هم حتما چیزی درباره دوستانشان مینوشتند که با آنها به مسافرت رفته بودند. کسی در تعطیلاتش خودش تصمیم نگرفته بود کار خاصی بکند. شخص سوم بودن هم از قضا چیز خیلی بدی نیست. تا آن زمان که تصمیم نگرفته باشی شخص اول یا دوم باشی. شخص دوم که چه عرض کنم! تا آن زمان که تصمیم نگرفته باشی خودت وارد قصه شوی. این قسمت های قصه هست که خیلی دوست ندارند باور کنند و بخوانند. برایشان خواب آلود است. خمیازه میکشند! انگار نه انگار که یک شخص سومی هم هست. که در زمان خودش همیشه شخص اول است. شخص اول حق ندارد مطابق خواست خودش بازی کند. چون آنها دوست دارند همیشه داستان را بنویسند. دوست دارند همیشه آنها شخص اول باشند. به این هم بسنده نمیکنند که مثلا همسایه مهمان دوستان شخص سوم باشند که داستان را از جای دیگری مینویسد که احتمالا و اتفاقا خیلی هم آدم باحالی است. شخص سوم را خیلی هم بیشتر از شخص اولی که ایشان علاقه دارند باشند میبیند. خلاصه سرتان را درد نیاورم. همیشه دوست دارند شخص سوم باشند. یعنی مثل شخص سوم. شخص سومی که به شخص اول بدل شده است. فکر هم نکرده بودند که این شخص ها شاید واقعا آن شخص ها نباشند. مثلا اگر بهشان بگویی این شخص با آن شخص فرق دارد و شخص سوم میتواند واقعا شخص اول باشد باور نمیکنند. منظورشان حتما همین است که شخص همان شخص است، چون چیز دیگری غیر از نمیتواند باشد. و هر کس که چیز دیگری بگوید حتما توهم زده است...

درست مثل کیم

امروز رفتم دادم دور موهامو قشنگ سفید کردم مثل کیم، که دیگه از این به بعد از بابت سیاستم راحت بشم!

یاشاسین

یعنی این هفته لیییییگ برتر، به قدری حال داد، به قدری حال داد که حتی اگه استقلال قهرمان هم نشه من خیلی خوشحال میشم! چرا؟ چون پرسپولیسیا همه دیگه فهمیدن که استقلال یه توهم نیست به ویژه یکی از استادای  سابقم

بودن یا نبودن؟

امروز بگی نگی یه جورایی به نظر میاد که انگار تو روزنامه هست! اما نمیدونم والله، از من سوال شده در مورد صحبت شکسپیر که گفته "بودن یا نبودن مساله اینست!" که آیا بودن کافی است؟ در پاسخ باید بگم که، بودن به هر حال لازم به نظر میاد به طور نسبی! اما بودن کافی به نظر نمیاد. به طور مثال شمر و یزید هم بودن! اما پس از گذشت این زمان کسی حالا فکر نمیکنه که شمر و یزید تفکراتشون پشتوانه فلسفی یا فرهنگی داشته که میتونستن برای طرز فکر آینده بشر کافی باشن. حالا اصلا برای چی؟ به هر حال آدم یک سری نشانه هایی رو نگاه میکنه دیگه! لازم نیست ما باور کنیم همه چیز لغت به لغت همونطوریه که پیامبران گفتن چون میگن ابراهیم هم به درجه یقین نرسید تا زمانی که خودش دید! آیا من معتقدم که ابراهیم خودش دید؟ یا معتقدم ابراهیم خالی بند بود؟ من معتقدم که ابراهیم خودش دید! دمبل زدن هم یه جورایی همونطوری به نظر میاد. یعنی دمبل زدن و ورزش یه جورایی برای زندگی لازم به نظر میاد، اما آیا دمبل زدن و ورزش کافیست؟ خیر! چرا؟ چون جنبه های روحی انسان هم حالات متفاوتی دارند. مثلا یعنی چی؟ مثلا یعنی یک فضای حالت ساده مثل همه زیر مجموعه های یک مجموعه رو فرض کنید، همه زیر مجموعه های یک مجموعه تعدادشون نمایی هست. حالا اگر کسی بخواد بگه که من دمبل میزنم، از نظر روحی قویتر میشم، و در طول عمر خودم همه زیرمجموعه های یک مجموعه رو امتحان میکنم. آیا میتونه؟ خیر! چرا چون نمایی تعدادش خیلی زیاده! حالا اگه یکی دیگه بیاد بگه من از کامپیوتر استفاده میکنم و به سرعت همه زیر مجموعه های یک مجموعه رو میشمرم آیا میتونه؟ خیر! چرا؟ چون نمایی تعدادش واسه کامپیوتر هم زیاده! حالا یکی بیاد از اول بگه داااسسس اگه اندازه مجموعه از ابتدا اندازه اش کوچک باشه و نماییش هم زیاد نشه چی؟ در پاسخ باید گفت که خب دانسته شده است که برای رسیدن به یک چیز جهانشمول نمیشه حساب کرد که اندازه مجموعه کوچک باشه! اگه یکی بیاد بگه در مورد خودم چی؟ در مورد خودشون میشه! مثلا همون چیزی که دین هم گفته، مثلا یکی دیپلمشو بگیره، خلافکار نباشه، ورزشکار هم باشه و بتونه بدون دردسر هم با تلاش خودشو به جایی برسونه که درآمد کسب کنه، بعدش ازدواج کنه و بتونه افق دیدشو از نظر بشری در حد هم مذکر و هم مونث گسترش بده! حالا اگه همه اون کارا در مملکت ما یا هر مملکت دیگه ای قابل انجام نیست یعنی امنیت دنیا به خطر افتاده. امنیت دنیا که به خطر میفته چی میشه؟ خیلی بد میشه وقتی امنیت به خطر میفته. امنیت بخصوص از اون چیزهایی است که بشر برای فراهم کردنش مجبور به فهمیدن و رعایت کردن یک سری مسائل جهانشمولتر از زندگی عادی هست. پس دستاوردهای بشری محدودند، و نمیشه ادعا کرد که دستاوردهای بشری به اون درجه کمالی که باید رسیده اند! اما معجزه چی؟ شما به معجزه باور ندارید؟ من به معجزه هم باور دارم. چون بدون معجزه بشر امکان نداشت بتونه برقو کشف کنه!

لیگ قههرمانان اروپا و دور نیمه نهایی

در دور نیمه نهاییلیگ قهرمانان اروپا، نتایج دور از انتظار رقم نخورد، به نح ی که حالا همه باید منتظر دور برگشت بمانند!

نصیحت من به پرسپولیسی ها

من حرف خاصی با پرسپوسیلیسیها ندارم، فقط به عنوان یک استقلالی یک نصیحت برادرانه دارم، که ببینید، استقلال یک توهم نیست! استقلال یک واقعیته! بعضی وقتا این حس به آدم دست میده که پرسپولیسیا تو مغزشون یه جوری تصور میکنن که استقلال توهمه! اصلا یکی از دلایل اینکه من از اول استقلالی شدم همین بود!

درباره کله پوک بعضیا!

میدونید، یه آدمایی هست که از سر صبح که از خواب بلند میشن، تا آخر شب که بخوان بخوابن، کله پوکشون به قدری زیگزاگ میزنه، که شرط عقل اونه که آدم خودشو همیشه از اون آدمها دور نگه داره، هر چقدر که دور نگهداشتن خودمون از اون آدمها کار سختی باشه، باز هم باید آدم تلاش کنه خودشو از اون آدمها دور نگه داره. به اونجور آدمها میگن آدمهای تکفیری! شاخ و دم هم ندارن!

درباره آااب دهن بز!

ببینید، دقت کنید که من وقتی میگم از نظر اسلام ارزش حکومت از آااب دهن بز هم کمتره اون همون حرفیه که پیامبر اسلام به ابوسفیان میزد!!!! یعنی هر وقت شد که "کار" بهتری انجام داد اصلا از نظر اسلام اگر در "توان" باشه که کار بهتری انجام داد "واجبه" که باید کار بهتری انجام داد. اگر در "توان" نیست که کار بهتری انجام داد "مستحبه" که باید کار بهتری انجام داد! من همه این حرفها رو از نقطه نظرات دیگه درباره دین میزنم با شناختی که نسبت به دین اسلام دارم و با شناختی که نسبت به موفقیتهای تاریخی اون دارم! وگرنه دین اسلام هم که همش از نظر تاریخی پیروزی نبوده، بوده یک تعدادی قرنهای متماااااادیییی، که اصلا همش تلاش مسلمین بوده اون که به جای اینکه هزینه زمانی رو پایین بیارن، هدفشون اون بوده که هزینه زمانیو ببرن بالااااا! یعنی هدف حکومت مسلمین اون بوده در اون زمان که عمدتا اون به حکومت بنی عباس مربوط میشه که قاتل ائمه هم هست. منم نمیگم که ما بگیریم هرکی تو حکومته رو خفه کنیم که! من میگم بگیریم صرفا اوناییو که مثل بختک بنی عباسی به جون همه افتادن خفه کنیم! لنگه همین یارو بابک زنجانی!

بی ایمانی یعنی چی؟

خب! به نظر من هر کسی که باور نداشت "کانستریند اپتیمیزیشن" یک چیزیه که میشه به نحو درست تعریف کرد، و به نحو درست استفاده کرد و به نتیجه موفق و قابل قبولی هم در سطح اجتماعی رسید، به نظر من هر کسی که باور نداشت به اون مساله ایمان نداره! هر کسی که باور نداشت به اون مساله کافره! چرا؟ چون پیامبران الهی نیز از همون ابتدا حرفی جز اون نمیزدند! منتهی پیامبران الهی درسته که از نبوغ بسیار بالایی برخوردار بودند، اما خب علم ریاضی که اون موقع اونقدر پیشرفت نکرده بود، رسانه که اون موقع اونقدر پیشرفت نکرده بود، دولتها که اون موقع اونقدر پیشرفت نکرده بود. اصلا این همون چیزیه که من از رزمی کارها درخواست کردم که بهش فکر کنن. چرا؟ چون بعضی از رزمی کارها هم چون خیلی باهوشن میتونن بفهمن که فلسفه ورزشهای رزمی در چیه. یو اف سی هم همونطور. چون به هر حال هر نوع لگدی، هر نوع مشتی که تو یو اف سی مجاز نیست!

نقطه نظر سیاسی به درد همه ارکان یک جامعه نمیخوره! اصلا این حرف چیزیه که میشه از نظر ریاضی اثبات کرد. من این ادعا رو میکنم و کسی هم اگر خلافشو ادعا کرد مجازه بیاد با من بحث کنه. بعید میدونم کسی در کل این خرابشده کوفتی باشه که حتی جراتشو داشته باشه بیاد با من بحث کنه! یعنی چی؟ یعنی اصلا از نظر ریاضی هم شما مسائل بهینه سازی رو فرض کنید، نقطه نظر سیاسی یک چیزی شبیه بعضی محدودیتهایی (کانسترینت!) میمونه که در مساله تعریف میشه وگرنه اون چیزی که نیست که باید بهینه بشه حالا یا ماکزیمم و یا مینیمم. چی ماکزیمم بشه؟ مثلا سطح سواد و یا سطح تغذیه و یا سطح محرومیت زدایی مثلا ماکزیمم بشه. چی مینیمم بشه؟ فقر، هزینه زمانی،هزینه مالی،هزینه انسانی، بیسوادی، محرومیت، دور افتادگی و امثالهم! که اون یه تابعیه که میشه با توجه به آمار رسمی شبیه سازی کرد. کسی نمیتونه بیاد بگه آقا سیاست ماکزیمم بشه! چه معنی میده سیاست ماکزیمم بشه؟ که همه اینها طرز فکرهای جهادی و انقلابی هست که بنده در راستای خون شهیدان و در جهت دفاع و پیشرفت دستاوردهای مربوط به هشت سال دفاع مقدس عنوان کردم به عنوان یک شهروند ایرانی!!!! من نمیدونم آقای سعید حدادیان که برای دفن کردن شهدای گمنام در دانشگاه شریف گاز اشکاور میزد تا چه حد با این صحبتها موافقه؟ یا اونایی که به خوابگاه دانشجوهای دانشگاه تهران "حمله" کردند، و دانشجویان بیپناه رو به جرم دفاع از یک روزنامه "کشتند" و "مجروح" کردند! من نمیدونم سعید عسکر که "سعید حجاریان" رو ترور کرد، من نمیدونم اونهایی که به جرم کتاب نوشتن یک عده ای رو در قتلهای زنجیره ای "ترور" کردند، من نمیدونم اونها کجای طرز فکرشون انقلابی و جهادی بوده!

چه نقطه نظرات دیگری هست؟

غیر از نقطه نظر دینی دیگه آیا نقطه نظرات دیگری هم هست؟ بله! نقطه نظرات دیگری هم هست. منتهی همیشه باید میان همه نقطه نظرات یک چیزی اصل قرار بگیره که بشه به واسطه اون نظم برقرار کرد. چرا؟ چون حاصل بی نظمی چیزی جز جنگ و نا امنی نخواهد بود اگر یک عده پاهاشونو از گلیمشون درازتر کنن! حالا نظم یعنی چی؟ نظم دیگه یه چیزیه که به نظرم امروز روزگار افراد میتونن از نظر عقلی تشخیص بدن و به خودشون مربوطه. اگر نظم کافی رو شخصی رعایت نکنه بدیهتا به خودش صدمه میزنه. قانون زندگی بشر چنان چیزی است که اگر شخصی نظم لازم را برای خودش رعایت نکرد خودش صدمه میخورد. اگر جامعه ای نظم لازم را برای خودش رعایت نکرد خودش صدمه میخورد. چیزی که در کشور خودمون در گذشته نه چندان دوری خودمون شاهد بوده ایم! که به علت بی تفاوتی عده ای احمدینجاد و خاتمی رییس جمهور شدند، حالا من خودمم قبلا جزو همونایی که به خاتمی رای دادن بودما! اما خب مشخصه که خاتمی هم رییس جمهوری نبود که نظم کافی رو رعایت کرد!!!! در چارچوب امنیت و نظم چه نقطه نظرات دیگری در طول تاریخ موفق بوده اند؟ نقطه نظرات علمی، فلسفی، جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصادی، که خب یا یک زیرمجموعه ای از اینها و یا خب همه اونها به طور نسبی میتوانند در کنار هم نقطه نظراتی را تشکیل دهند که فراهم کننده نظم و امنیت باشند. دین هم هیچوقت با همچون نقطه نظراتی دشمنی نکرده! اصلا پیامبر اسلام خودش همرو به علم توصیه کرده. گفته قلم عالم مثل خون شهیده و سایر موارد!

نقطه نظر دینی

خب لازم دیدم که در مورد نوشته قبل یه روشنسازی هم بکنم، که از نقطه نظر دینی یعنی از نقطه نظر اون درجه عالی اسلامی که واقعا هم در طول تاریخ دیده شده که وجود داشته، بزرگانی مثل ائمه، بو علی سینا، عرفای ادبی ما، و شاید یک سری از اعرابی که در زمینه علمی خوب کوشیدند و هنوز خوب میکوشند ولی ما خیلی نمیشناسیمشون هنوز، در اون زمینه ها، در مورد پست قبلی باید بگم که شخص اهل کتابی که متمدن زندگی میکنه مسلما از نقطه نظر اسلامی درست هم همیشه محترمتر هست از مسلمین مرتدی که محاربه میکنند! اینو خوب برید بهشون فکر کنید، اگه من تو زندگی معتقدم برای افرادی از ادیان دیگر که مرتد و محارب نیستند بیشتر احتران قائلم حتما همین طرز فکر جهادی و انقلابی من هست، چرا؟ چون ما همه معتقدیم که کشورمون هشت سال علیه صدام حسین جنگیده!

در سی ان ان بود

در سی ان ان بود که یک خبرنگار کانادایی که گویا یکی از انواع همشهری های بنده هم بوده، ایشونو یک گروه تندرو اسلامی در فیلیپین گروگان گرفته بعدشم کشته! نشستیم تو همین اتاقمون تو تهران بعد از مدتها که از برگشتنمون از کانادا میگذشت خدارو شکر کردیم که مارو کسی گروگان نگرفته نکشته! پس این شد گفتمان سازی جهادی و انقلابی!

درباره مطالب اخیر!

ببخشید، در مورد مطالب اخیر احساس میکنم که واقعا به قدری سنگین صحبت کردم که مغز خیلیا دیگه نمیکشه و ممکنه تو خیابون وحشی بشن! خلاصه موقه راه رفتن تو پیاده رو مراقب خودتون باشید، بیچاره خاتمی که اصلا مغزش نمیکشه تو کنج عزلت نشسته، همونطور استاد سابق خودم، همشون، همشون از دم، همشون از دم دیگه بنده خداها مغزشون نمیکشه، اگه خواستید یا تونستید دوباره اینو بخونید، کدومو بخونید؟ اینو، اونو،


http://balayaa.blogsky.com/1394/07/11/post-782


یعنی توشو! دیگه مغزتون اونقد که میکشه!

احساس تلخی بیهوده

فهمیدن حقایق تلخ زندگی واقعا کار خیلی دشواری هم نیست. بعضی هاشان مربوطند به چیزهایی که عمیقا آدم را میترساند و اهمیت ترس را در آدم زنده میدارد. و بعضیهاشان مربوطند به بیهودگیهایی که هنوز کسی دلیلشان را نمیداند. هرگاه زندگی طعم تلخ بیهوده ای داشت باید گریخت، باید گریخت از چیزهایی که واقعا ترسناکند و باید عمیقا از آنها ترسید و اهمیت ترس را در آدم زنده میدارند، و باید گریخت از بیهودگیهایی که کسی هنوز دلایلشان را نمیداند!

سوال چامعه چناسی

یه سوال چامعه چناسی دارم که اصولا عیال ملت با مادر ملت چه فرقی داره؟ اونو که مادر ملت سنش از عیال ملت معمولا بزرگتره رو که همه میدونن، دیگه چی؟

بگوری برری

آاااای هر آنکه بی خبرررر ااااازززز فن پاچه خواری شد، دچار فقر و بدبختی و ندااااری شد!


پی نوشت: فک کنم که با اشعار شاسی که ارائه کردم اقلا از بگوری برری برنده شدم!