"از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو"
بوته خار خشکیده در بیابان این مملکت با تو سخن میگوید. به پاهایم بسته ام زنجیری را که حق پاهای من بود اگر به تو نگاه نمیکردم. به گوشهایم گوشواری آویخته ام از دو گیلاس سرخ همزاد. دعواهایم را دیگر کنار گذاشته ام. انتگرال گرفته ام از همه دنیا... اینجا بیرون انتگرال متغیر من هنوز زنده است.
تو به پینک بازان عالم برسان برسان سلام مارا ... که به ماسوی فکندی همه سایه هما را...
صدای درد بی درمان نمی آید؟ خدا کو؟ دل شیران ملت را صفا کو؟ سراسر جمله عالم پر ز مرد است... ولی مردی چو راجر خوش صدا کو؟
قاطی کرده ام... قاطی... حالم اصلا خوب نیست. دارم دیوانه میشوم. دارم میروم ملاقه مسی را توی دیگ عدسی بزنم شاید حالم بهتر شود!
کله پاچه در دنیا آزاد نیست و من مجبورم از کله پاچه حمایت کنم! عاقبت کارم به اینجا کشیده است. نه! من از قدرت کناره گیری نکرده ام. من سرنگون شده ام...
ای درمان درهای من... ای کله پاچه... شاید روزی بیایی!
ای شوره زار سرسبز تو به من دروغ گفته بودی گیاه از تو نمیروید...
کره زمین از خفاش شکست خورده است حتما که اینگونه نگونبخت شده است... از جیمز التماس دعا دارم... آخر میدانید جیمز اصلا به دعا کردن اعتقادی ندارد. ولی شاید به خاطر من کوتاه آمد!
خدای من! خدای پاک و مهربان من... من و قلب کوچکم هر روز برایت دعا میکنیم که شاید بتوانی نجاتمان دهی!
کجای دنیا باید ایستاد تا دستمان به آسمان بهتری برسد؟ میخواهم از منظومه شمسی فرار کنم. خورشید ناراحت است. آخر میدانید؟ خورشید خانم چارقد مشکی نمیخواست!
ای ایران! ای مرز پرگهر... دیوانگی هایم را ببخش. خودخواهی هایم مال خودم... دستهایم برای تو...
دستهای من آهنی است و کبوتران این سرزمین از آهن نمیهراسند...
این شاس را نهایت صورت کجا توان بست؟
پرندگان، چرندگان، خزندگان، گیاهان، چزندگان... ای خلیج همیشه آبی فارس، لنگی ها... مرا ببخشایید!
خسته نباشی دلاور... خداقوت پهلوان... شیر مادر و نان پدر حلالت...
به پایان آمد این دفتر، شکایت همچنان باقیست...
قصه ما به سر رسید. کلاغه به خونه اش نرسید.
ذت زیاد. میم. ح. میم. دال.
عقاب تیز چنگالی
زمین را مست خود کرده
شبان بی پناهی در عزای گوسپندان است
عزای گوسپندی سر بریده
جیب او خالی
خدای روزهای سخت را دشوار میبیند...
خلاصه که اینطور آی مرجی... نفت بیگیرم؟ نون بیگیرم؟ چی کار کنم؟
الله اکبر
الله اکبر
این بانگ استقلال کز خاوران خیزد
این بانگ استقلال کز خاوران خیزد
با ما درآمیزد
با ما درآمیزد
تا برنشانیم بهر ایران شعله ای دیگر
تا برنشانیم بهر ایران شعله ای دیگر
دود دود دود دود دورووووود
دود دود دود دود دورووووود
از ابر شنیدم
از باد شنیدم
از آسمان شنیدم
در خواب دیدم
از زمین و آسمان شنیدم
از تو اما صدایی نیامد
پوتین برای سربازان جدید
نان
نفت یه پیت
اسلحه به تعداد کافی
اتاق بازجویی نم کشیده
پول برق را باید بدهیم
پول آب جدا
پول گاز را باید بدهیم
دوبله پارک نکنیم
و دیگر هیچ.
خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم
ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه تریاک انداز
ملک این مزرعه دانی که ثباتی ندهد
آتشی از جگر جام در املاک انداز
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ
وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز
ماکارنا، پریشبا زنگ زد و به من گفت... یه مقاله جدید بساز و بد دست مردم... که بشن قفل و برن چخ... بشن مست و بشن خل... بشن مست و بشن خل...
ابرام جان سلام. حالا که دوباره باب مذاکره باز شده است بو ایکه مو اقدرت خدافظی بیم... اما خواستم صرفا نظر شخص خودم را در مورد نحوه مذاکره عنوان کنم. و اون اینکه تا حد ممکن در مذاکرات قرمساق بازی در بیاورید و اصلا امتیاز الکی به طرفهای خارجی ندهید. فعلا ذت زیاد.
یه سوال جا خالی میخوام بپرسم شما بقیه اش رو پر کنید... شیر سماور؟ ...؟
هیکل میکل میزون بود ولی به علت دوران کرونا یکمی از حالت ایده آل خارج شده و به قول معروف گفدنی چییییییییی؟ یک تپل شدم.... یه رجیم سقت غذایی گرفتم که لاغر کنم. اینم در مورد هیکل.
Somebody gonna get hurt real bad... Somebody... I don't know who!
درباره خود اونمیشهچه خیلی دوست دارم که در آینده نه چندان نزدیک این مطالب رو در گالیب مدون به صورت فلسفی ایجتیماعی و گیره سلسله بندی و چاپ برسانم که هنوز فرصت نچردم...
میگم قضیه اینه که هر کی در جریانه میدونه... اونمیشهچه ازشون بدمون میاد... انمیشهچه ازمون بدشون میاد...
من خودم با این عقل ناقصم در سیاست خارجه به نظرم اگر از اول در آمریکا خانم مونیکا لوینسکی با جان بولتون ازدواج کرده بود الان این مشکلات رو شاهد نبودیم. ولی به هر حال هنوزم دیر نشده. ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه هست.
خب به نظرم دوباره احبدی نجاد یه سری ژست های آزادی خواهانه پوپولیستی گرفته و یک سری دری وری های جدیدی گفته که اصلا نه در مورد هیچکدومشون ایده ای داره نه تخصصی داره نه تجربه ای داره...
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
در آستانه دربی بزرگ پایتخت از همین الان برای تیم محبوب خود استقلال آرزوی موفقیت میکنم... و همونطور که قبلا گفته بودم کل کل من با لنگیا فقط در مورد دربی هست و لاغیر و لذا نمیتونم برای لنگیا الان آرزوی موفقیت کنم... لکن بروید و بترکانید لنگ ر که میدونم شما تواناییش رو دارید...
پینوشت: من یه بی جنبه عمه خرابم...
دوشمن دااااانااااا بورده ای باااااالاااااا... ای یار ناااااداااان خاک بر سرم کاردیییی...
اخیرا برخی مسوولین یه صحبتهایی کردن در مورد، در مورد، .... عههههههه.... اصلا جهنم ضرر میگم! در مورد باران و بارندگی و نزول انزالات و این صحبتها که منو شدیدا یاد جوونیای شعبون انداخت... خدا بیامرزه شعبونو...
There is a blaze of light in every word
it doesn't matter which you heard
the holy, or the broken Hallelujah
...
یکسال پیش در چنین روزی دیه گو آرماندو مارادونا آرژانتینی که قطعا ستاره و افتخار کشور خود و بسیاری دیگر از مردم جهان بود از دنیا رفت. مطمئنم که تا آخرین نفس روح مارادونا برای زندگی تلاش کرد. به هر دری زد و حتما آرژانتین او را دوست داشته و خواهد داشت. قطعا دنیا به آدمهایی نظیر او زیاد نیازمند است. یادش گرامی و روحش شاد
شاسان زمان را همه از شاس نشانی دگر آمد
آن شاس عیان را ز نگاهی خبر آمد
این شاس گرفتار زرنگی دگر آمد
آن شاس نگون بخت به وقتش فشل آمد
آن شاس ندانست چه شاسی ثمر آید
این شاس ندانست که زنگ خطر آمد
شاسی ز سراپرده عالم مگر آید
تا شاس گرفتار ز شاسی خبر آید
از شاس نگفتیم و ندانیم ز شاسی
تا شاس نداند چه بلایی به سر آمد
از شاس شلمشس بطلب شاس که آن شاس
با شاس نگون بخت ز شاسی بتر آمد
این شاس ندانیم نگوییم به کس ما
تا شاس شلمشس ز نوایی دگر آید
درمانده شاسی و گرفتار اداییم
تا شاس نگون بخت ز شاسی خبر آید!
عفو بین الملل نسبت به دستگیری و صدور حکم علیه نرگس محمدی اعتراض کرد. شنیده ها حاکیست...
گفت ببین، من واسه این لوس بازیا زیاد وقت ندارم!
خلاصه سرتونو درد نیارم،
رفتم بغلش کردم
بسکه سرد بود از سرما یخ زدم!
بسکه سرفه میکرد سرفه ام گرفت،
یه سرفه های عجیبی...
حالا شربت سرفه ام حالمو خوب نمیکنه...