قابل ابن عیار را گفتند از ما چه خواهی؟ گفت چند کیلو تخمه آفتابگردان و چند مشک آب و سپس مرا به حال خود هفته ای رها کنید. روز اول تخمه آفتابگردان گفت و دم بر نیاورد، روز دوم تخمه آفتابگردان خورد و دم بر نیاورد، روز سوم تخمه آفتابگردان خورد و دم بر نیاورد، روز چهارم تخمه آفتابگردان خورد و دم بر نیاورد، روز پنجم تخمه آفتابگردان خورد و دم بر نیاورد، روز ششم تخمه آفتابگردان خورد و دم بر نیاورد، روز هفتم تخمه آفتابگردان خورد و دم بر نیاورد، به روز هشتم چون او را نزدیک گشتند و پرسیدند چگونه است که دم بر نمیاوری؟ پاسخ گفت رژیم لاغری گرفته ام با تخمه آفتابگردان و باقی آن چربیها که به وقت خوشی در خود انباشته بودم میسوزانم، سپس ایشان را اشانتیونی داد و بگریخت!