من جا داره همینجا یه چیزی رو هم به همه از طرف خودم خاربشان کنم، البته بگذریم که وقتی مسئله در مورد اینجور چیزا هست آدم بعضا یکمی دست و دلش میلرزه که بخواد چیزیو خاربشان کنه اما بگذریم. داستان زندگی یه سری از اون دموکراتهای گوساله آمریکایی هم که خیال کردن از هرچی نویسنده و فیلسوف و شاعر و عارف و غیره و غیره و غیره و غیره خیلی عقلشون بیشتره چون یکی دیگه تو مملکتشون روبات با سفینه فرستاده فضا حالا بگذریم که همونی هم که سفینه فرستاده فضا ممکنه خودشو از همون دموکراتهای گوساله بدونه! اما داستانه یک سری از اون دموکراتهای گوساله ای که فک میکنن فلان جای آسمون یه شب باز شد و یه دفعه همشونو به قدری اشرف مخلوقات زایید که از گوساله هم ضایع تر فکر کردن و رفتار کردن، داستان اون دموکراتهای گوساله چیزیه که اگر من بتونم به خودم اجازه بدم که ببخشم حتما به خاطر هنر امثال کلینت ایستوود و داستین هافمن و ناتالی پورتمن میبخشم. وگرنه که خود اون گوساله ها پشیزی هم ارزش ندارن!