باید سوتی داد جناب شاعر
باید خود را به مخاطره انداخت
خیال نکنید ما همه چیز را میدانستیم
ما همه خیال میکردیم برنده نمیشویم
ما همه از خدایمان بود که برنده نشده بودیم
ما همه از برنده شدن خیری ندیدیم
ما همه یک بادمجان پای چشممان سبز شد
ما همه سوتی داده بودیم
باید سوتی داد جناب شاعر
باید خود را به مخاطره انداخت!