میگن یه بابایی درباره اختیار یه بار از مولوی سوال کرد و به مولوی گفت هیچ اختیاری وجود نداره و مولوی طرفو بست به درخت کتک زد بعدش گفت اختیاری وجود داره. حالا اینکه اون کار مولوی چقدر موید اختیار بود یا جبر خودش بماند. اما به هر حال، یک جور حرکتی در زندگی وجود داره. اون کار مولوی که یادم میاد یک معلم ادبیاتی چیزی واسمون تعریف کرده که البته اینم احتمالا مثل همه حرفهای من دروغه از نظر شخص شخیص خودم که اصلا اهمیتی نداره یک جور کار شیطانی به حساب میاد نه یک جور کار هدایت کننده. خب حالا بگذریم، نظر دکتر مخمل سروش در اینباره چیه؟ آیا به علت اون کار مولوی یعنی چون مولوی اختیارو به همه نشون داره قطعا همه چیز از قطعیت برخورداره؟ اگه نظرش چیز دیگه ای باشه که یعنی چیز، احتمالا به خودش چیز پنالتی زده که چیز!!!
سلامی به شیرینی دلتون میشه خواهش کنم به سایت ما هم سر بزنید واقعا دمتون گرررررم مرسیییییییی از لطفتون
8895
سایتتون خالی بندیه ولی ممنون از نظرتون