امروز که رفته بودم مطب دکتر روانپزشکم (دکتر ارفع)، تو نوبت که وایستاده بودم یه پیرمردی بود که به اصطلاح دکتر ارفع طرف دچار کهولت سن شده بود. خلاصه پیرمرده حالش اصلا ردیف نبود و چیزای عجیب و غریبی میگفت. با من هم از یک طرف کلی صمیمی شده بود و از یک طرف هم در عین صمیمیت دشمنی میکرد. میگفت اگه چاقو داشتم یه چاقو بهت میزدم! یعنی اینقدر باهام صمیمی شده بود! خلاصه گفتم که بگم در جریان باشید کهولت سن چه بلاهایی که به سر آدم نمیاره!
ای بابا
اصلا نباید چاقو دستش داد