نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

سپاه قدس

دیروز سوار یک تاکسی بودم راننده تاکسی سپاه قدسی بود. بحثمون به درازا کشید و سرتونو درد نیارم کلا از سیاست های نظام دفاع میکرد. و در جواب من که پرسیدم این همه هزینه بابت چندتا شعار آیا منطقیه؟ پاسخ داد آره منطقیه! چون ما امنیت داریم. پرسیدم یعنی چی؟ و پاسخ داد یعنی من دخترم میره تو خیابون خیالم راحته که تا وقتی خودش به کسی چراغ سبز نشون نده طرف نمیتونه بهش نزدیک بشه!!! اینم شد استدلال آخه؟ قبوله که این یک نوعی امنیت به حساب میاد اما امنیت جنبه های مختلفی داره که جامعه ما فاقد برخی از اونها هست. در ضمن من ربط رفتن و در سوریه جنگیدن و یا موشک به حماس و حزب الله دادن رو به این قضیه نفهمیدم که دختر یارو میخواد کسی مزاحمش نباشه. مگه همه جای دنیا که زنانشون امنیت دارن به حماس موشک میده؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.