نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

مناقشه

دونفر آدم بودن ار دست هم به غایت عصبانی بودن و به معنای واقعی کلمه میخواستن سر به تن اونیکی نباشه. یکیشون عصبانی شد سنگ زد به اونیکی. اونیکی هم شاکی شد یهو زد اینو کشت! این گفت من فقط سنگ زدم منو واسه چی میکشی؟  اون گفت اگه بنا به این لات بازیابی منم بهترشوبلدم. این گفت مگه نمیدونی آدم کشی جرمش سنگینه؟ اون گفت اینکه چیزی نیست حبسش هم میکشم. جهنم هم میرم فقط میخوام سر به تن تو نباشه! این گفت چیه حسابی خودتو گم کردی نکنه خیال میکنی من ازت میترسم؟ اون گفت تک تکتون رو میکشم و آواره میکنم که دیگه واسه من اداهای بی‌ربط در نیارین. شماها یه جور آدمهایی هستین که اگه ما بهتون ظلم نکنیم خوشی بدجوری میز نه زیر دلتون... این گفت شما که یه خواب خوشو از ما گرفتین و همینجوری هم نمک به زخم ما میپاشین خب چی میشه اجازه بدین هر چند وقت یه بار ما هم بیایم و یه سنگی بهتون بزنیم؟ اون گفت نمیشه سنگ بزنید ما ناراحت میشیم مجبور میشیم بیایم شمارو بکشیم! این گفت یعنی ناراحتی اینقدر میره رو مغزتون؟ شما که تانکهاتون آهنی بود همتون هم که سپر و کلاه خود داشتین با سنگی که من زدم چیزیتون نمیشد. اون گفت من از همین اخلاقت که بیهوده بحث میکنی بدم میاد. شماها با این افکارتون کجای دنیارو گرفتین؟ این گفت حالا خوبه خودت میگی اگه ولمون کنن خوشی میزنه زیر دلمون! اون گفت خوشی بزنه زیر دل کسب برای دنیا خوب نیست. این گفت برای کدوم دنیا؟ مگه خودت نگفتی منو میکشی تا بری جهنم؟ اون گفت خودت که سهله میزنم اونیکی میکشم که دیگه واسه من زبون درازی نکنی. این گفت عه اونو واسه چی کشتی؟ اون که کاری نکرده بود! نه سنگ زده بود نه بحث کرده بود نه زندگی کرده بود نه یه روز زندگی بدون ترس رو تجربه کرده بود... اون گفت نه خیالت تخت باشه ما همه اونایی رو که میکشیم میدونیم کشتنشون درسته... این بحث ادامه داشت بین این و اون و هیچوقت تموم نمیشد. و همینطور مثل اره برقی سر و صدا میکرد و گوش دنیارو کر کرده بود‌. به نظر من هم درسته که نباید به کسی کرم ریخت اما اینکه یکی بهت کرم ریخت بری بزنی طرفو بکشی آواره کنی با عقل جور در نمیاد. اگه بحث اینه که هر‌کی زورشو داره این کارو بکنه بره زوری این کارو بکنه و خودشو از بدبختی نجات بده رو من مخالفم. آدم کشی به نظر من آخر و عاقبت نداره. خیر نمیبینه کسی از آدم کشی.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.