نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

شاس قاط

شاس ایندفعه مرا قاط خرابی کرده است

قاط من بار دگر فکر رهایی کرده است

...

شاس من با سر منقار نبوده است ولی

جمله منقار دگر بار خدایی کرده است

...

شاس من گر بزند قاط خدایا چه کنم؟

باز باید بدهم کات خدایا چه کنم؟

...

قاط شاسم سبب کار خرابی نشود!

شاس قاطم سبب بار گرانی نشود!

...

شاس بی دغدغه میخواهم و دل تنگ شده است

شاسیا بار دگر پای دلم لنگ شده است

...

گفت از بهر چه تو اینهمه دلسنگ شدی؟

گفتم ای شاس، چرا بار دگر جنگ شده است؟

...

گفت میدانم و شاسم به ستوه آمده است

گفتم ای وای تو میدانی من خام شدم!

...

شاس قاطی زدم و طعنه به عقلم بزدم

که دگر، شاس دگر، بار دگر، منگ شود!

...

شاس حالی ننوشتی و شد ایامی چند

شاس اینبار ولی تحفه مالی بشده است!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.