نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

شاس قدیمی ( با دخل و تصرف)



از شاس گذشتم، شاسم به در آمد
شاسان همه با هم سرشاس نشستند

....

شاسی به سر آمد، شاس دگر آمد
گر شاس نباشد، شاسان همه شاسند

....

شاسکول دگر شد، شاسم ثمر آمد
ای شاس نگون بخت، شاسی سر دراز دارد

....

شاسان همه مستند، در بر همه بستند
چون شاس نشستند، افسار گسستند

....

این شاس عیان شد، آن شاس بیان شد
شاسان همه گشتند، شاسی دگر آمد

....

ایشان همه شاسند، افسار گسستند
ای شاس نگون بخت، شاسی سر دراز دارد

....

ما اینهمه شاسیم، اینجا همه باسیم
شاسان همه باسند، باسان همه شاسند (اگر و فقط اگر)

....

تا ته شاسی سراپا گشته ام
در عبث چون شاس پرپر گشته ام

.....

از نپرسیدن به غایت رفته ام
لیک چون پرسید باید؟ خسته ام!

....

نقش شاسی قامت معنی گرفت
شاس از بی تربیت عبرت گرفت

....

قامت شاسی سراسر گر گرفت
از سرش تا ته همه شاسی نوشت

....

از شاس بریدن فرمان ازل بود
با شاس نشستن دستور عجل بود

....

ای شاس نگون بخت، با شاس نشستی
گر شاس ندیدی، بنشین سر شاسی

.....

اینطور نباشد آنطور بماند
آنطور نباشد اینطور بشاسند

.....

ای اینهمه شاسی، شاسی همه تا کی؟
ای خفته باسی، شاسیت به در شد

....

ما اینهمه شاسیم، ما اینهمه باسیم
گر باس ندیدی، شاست همه شاسی است!
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.