نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

درخواست من از امام رضا (ع)

حالا این حسین رضازاده یه حرفی میزد میگفت مادرش بهش میگفته وقتی بری مشهد پیش امام رضا (ع) هر چی از ایشون بخوای به شما میده... خب من یادم میاد قبل از کنکور ورودی دانشگاه رفتم اونجا و از ایشون خواستم که منو دانشگاه قبول کنه و منم دانشگاه صنعتی شریف (ع) قبول شدم و بعد از ایشون خواستم که به من توان و فرصت و توفیق خدمت به مردم ایران را بدهند که خودم حس میکنم ایشون به بنده به بعضی دلایل این توفیق رو داده باشند... البته اینو تابحال به کسی نگفته بودم ولی دوست داشتم اینم به همه نشت کرده باشم. باقی موارد هم یک سری خواب بود فول اچ دی که بعضیاشو تحت عنوان اضغاث احلام همینجا هم نوشته ام و سعی میکنم باز گردآوری کنم و برای شما در قالب یک پست قرار دهم همین امشب.... شاد و سربلند باشید... یا امام رضا از شما متشکرم که به بنده این توفیق را دادید که من دانشگاه قبول شدم اما بعدش پدر من را با این مردم ایران در آوردید که خب چون خودم خواسته بودم هیچوقت غر نزدم... و حتی میتونم بگم از شما کاملا متشکرم 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.