نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

چنین گفت ممد آقا

خب من تابحال یه کتاب نوشتم و مد نظر دارم که کتابهای دیگری هم بنویسم ولی خب هنوز دارم سبک سنگین میکنم. یه کتابی که خیلی توی فازش هستم و دارم هنوز روش کار میکنم و بهش فکر میکنم و البته فعلا فقط در حد ایده پردازی و بیست صفحه اولشو نوشتم کتاب شهر سایه ها هست. چند کتاب دیگه هم البته توی نوبت گذاشتم که خب یکی دوتاشو فکر نمیکنم اصلا بشه اجازه چاپ گرفت مثل دیکتاتور سرنگون شده و یا اعترافات خدا! اعترافات خدا که اصلا فکر نمیکنم هیچ جای دنیا بشه اجازه چاپ گرفت اونم دیگه توی این دوره زمونه... چاپش هم اگر بکنم قطعا چیزی جز دردسر برام نخواهد داشت. اما در کنار این کتاب شهر سایه ها،‌ یه ایده خیلی جالبی به ذهنم رسیده که فکر میکنم واقعا هم شدنی هست اگر خوب روش وقت بذارم و اون کتاب چنین گفت ممد آقا هست!‌

نظرات 1 + ارسال نظر
وجدان بیدار دوشنبه 5 دی 1401 ساعت 13:18 https://zhobin66.blogsky.com/

احسنت بر ممد آقا ... که میخواد چنین گفت ممد آقا رو بنویسد و بدهد بیرون
به وبلاگ بنده هم سر بزنید

ممنون از محبت شما، البته منظورم در کتاب یه ممد آقای دیگه هست وبلاگ شما هم چشم سر میزنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.