نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

نشتیات ذهن من...

این وبلاگ صرفا در مورد چیزهایی است که از ذهن من نشت کرده است... در مورد کودکان، در مورد بزرگسالان، در مورد فامیل دور و در مورد چیزهای دیگری که عمدتا خنده دار هستند،،،

دستهای آهنی

کجای داستان خوابم برد

که دستهای خودم را ندیدم؟

کجا بیهوده نشستم

که پایه های صندلی شکست؟

و سقف روی سرم خراب شد؟

کت و شلوار و کرواتم 

سالهاست که توی کمد خاک میخورند

من با تی شرت

شلوار جین

و دمپایی ام 

هنوز از چی فرار میکنم؟

چه کسی میتوان از دست من

عصبانی نباشد؟

خدای چه کسی را دزدیده ام؟

کدام مجسمه را تراشیده ام؟

که ابرویش زخمی بود؟

کدام صندلی مال من است؟

پایه هایش محکم باشد لطفا

کدام سقف مال من است؟

تیرآهنش حسابی محکم باشد لطفا

خودخواهی هایم مال خودم!

خودم مال تو!

دستهای من را بگیر

و همه سقف ها را محکم کن

دستهای من آهنی است!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.